معنی کلمات حرف "م" - صفحه 8
- محلق
- محلل
- محله عربها
- محله
- محلوب
- محلوج
- محلول آبی
- محکمی
- محکوم کردن
- محکوم
- محیا
- محیر
- محیط عملیات
- محیط کشت
- محیط
- محیطزیست
- مخا
- محوری
- محوطه جریمه
- محول
- محوله
- محوی
- محک
- محکم کردن
- محکم
- محکمات
- محکمه
- محمل
- محمود نجفی
- محمود
- محموده
- محمول
- محموله
- محن
- محنت کشیدن
- محو کردن
- محو
- مخابرات
- مخاریق
- مخاصم
- مخاصمه
- مخاض
- مخاط
- مخاطب
- مخاطر
- مخاطره
- مفتتن
- مطاوع
- مستکره
- مصرشناسی
- مستلقی
- مخلف
- ماکزیموم
- مرموق
- مستسقی
- مغبوط
- ملدوغ
- مومیایی
- محرق
- مرء
- مزاولت
- مساء
- مسلحانه
- میزان شیوع
- مسطح
- ملکشاهی
- معدنی
- میاناب
- مصمم
- میسره
- مدیریت وزن
- مدت خواب
- موج ساکن
- موسیقی مردمی
- مختصم
- مختفی
- مختل
- مختلس
- مختلط
- مختلفه
- مختلفی
- مختن
- مختوم
- مختون
- مخبر
- مخبون
- مخت
- مختار
- مختاری
- مختبر
- مختتم
- مختص
- مختصات
- مختصر
- مخارج
- مخاطی
- مخافت
- مخالطت
- مخالف
- مخالفت کردن
- مخالفت
- مخالفین
- مخاوف
- مخایل
- مخدر
- مخدرات
- مخده
- مخدوش
- مخرب
- مخرج مشترک
- مخرق
- مخرقه
- مخرم
- مخروب
- مخلب
- مخلخل
- مخلد
- مخلص
- مخلط
- مخلع
- مخلوط
- مخلوع
- مخلوق
- مخصوص
- مخصوصا
- مخصوصاً
- مخضرم
- مخطط
- مخفی
- مخفیانه
- مخفیگاه
- مخل
- مخلاف
- مخروبه
- مخروط نور
- مخروط
- مخروطات
- مخروطی
- مخزن
- مخزوم
- مخزون
- مخصب
- مخصص
- مدار باز
- مدادی
- مداح
- مخیم
- مخیل
- مخیط
- مخیز
- مخیر
- مخچه
- مخوف
- مخور
- مخنث
- مخمور
- مخملی
- مخمش
- مخمس
- مخمرشناسی
- مخمر آبجو
- مخلوقات
- مدارگان
- مدارگرد
- مداری
- مداس
- مدافع
- مدال
- مدام
- مداهنه
- مداوا
- مداد
- مدار چاپی
- مدار ۲
- مدارا کردن
- مدارا
- مدارات
- مدارج
- مدارس
- مدارک
- مدار
- مدان
- مداولت
- مداومت
- مدایح
- مداین
- مدبری
- مدت حمل
- مدت پرواز
- مدت کار
- مدرکه
- مدرکی
- مدری
- مدعا
- مدعی
- مدغم
- مدفع
- مدفن
- مدفون
- مدقق