مخاریق

معنی کلمه مخاریق در لغت نامه دهخدا

مخاریق. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ مِخراق. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). و رجوع به مخراق شود. || ج ِ مَخرَقَة. دروغها و نیرنگها: و لاتزال مخاریقه مشتبهة و جائزة هناک الی ان یطلع علیه هذا. ( تجارب الامم ج 6 ص 394 ) . و بعد هذا چون دیگر اقوال و افعال آن جهال ضلال که همه مخاریق بواریق بودی. ( جهانگشای جوینی ). مارافسای نیک به تأمل دراو نگاه کرد مرده پنداشت گفت دریغا اگر این مار را زنده بیافتمی هیچ ملواحی دام مخاریق دنیا را به از این ممکن نشدی. ( مرزبان نامه چ قزوینی چ 1317 ص 244 ).

معنی کلمه مخاریق در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مخراق .

معنی کلمه مخاریق در فرهنگ عمید

= مخراق

جملاتی از کاربرد کلمه مخاریق

اجل دامن کشان آید گریبان امل در کف قضا نعره زنان خیزد مخاریق بلا بر سر