مخور. [ م ُ ] ( ع مص ) رجوع به مخر شود. مخور. [ م ُ خوَرْ / خُرْ ] ( اِخ ) دهی از دهستان مهربان در بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان است که 542 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).
معنی کلمه مخور در فرهنگ فارسی
دهی از دهستان مهربان بخش کبودر آهنگ شهرستان همدان . دارای ۵۴۲ تن سکنه . محصول : غلات انگور لبنیات . صنایع دستی : قالی بافی
معنی کلمه مخور در دانشنامه عمومی
مخور (پیشه). مُخوَر ( در پهلوی موگر: موگ یا موغ در پهلوی به معنی نخل است ) ، مُخبُر ( استان بوشهر ) ، مُحَر ( در جهرم ) ، و مچ ایوار ( در بلوچستان ) شغلی قدیمی در بین کشاورزان درختان خرما است که در ناحیه جنوبی ایران رواج دارد. درختان نخل، دارای دو جنس نر و ماده هستند و بنابراین برای بارور ساختن درختان ماده، باید گرده های درخت نر را به آن رساند. در طبیعت این امر به واسطه تعادل بین تعداد درختان نر و ماده و انتقال گرده ها با باد انجام می شود. اما در مزارع نخل، تعداد درختان ماده بسیار بیشتر از درختان نر است و بنابراین مقدار گرده پخش شده در هوا برای کامل شدن این فرایند کفایت نمی کند. مخوران، کارگرانی هستند که گرده درخت نر ( اَبرِه یا همان طارونه ) را به صورت دستی به بالای درخت ماده می برند و آن را «می سازند» ( یعنی گرده افشانی میکنند ) . پس از ساخته شدن، درخت ماده می تواند میوه خرما را تولید کند. در صورت ساخته نشدن، میوه های درخت نخل با کیفیت پایین تولید می شوند که به این میوه ( در جهرم ) «مِگ» و یا در استان بوشهر «سیس» گفته می شود. مُحَرها یا پوران ( لهجه رودان ) برای بالا رفتن از درخت نخل طنابی را به دور آن می اندازند که در جهرم و استان بوشهر به آن «پَروَند» گویند و با پا گذاشتن بر روی کنگره های تنه درخت نخل ( در جهرمی:« تُوَختَک» در بوشهری: «تاپول» ) از آن بالا می روند. در درخت نر و ماده، سلول های جنسی درون «طارونه» قرار دارند و با باز شدن طارونه نر شاخه های با نام «لِگاره» پدیدار می شوند که ابره بر روی آن قرار دارد. پس از چندین ماه که خرماها شروع به رشد کردن می کنند، مُحَرها برای جلوگیری از شکستن خوشه خرما ( جهرمی و بوشهری ) «پَنگ» آنها را بروی شاخه های درخت نخل ( بوشهری و جهرمی ) یعنی همان «پیش» می گذارند. در بلوچستان به این عمل «مچ بند» و در بوشهر «کنه زدن» گفته می شود. پس از رسیدن تدریجی خرماها مُحَرها با سبدی کوچک ( جهرمی: دولوک و در بوشهری: زنبیل ) به بالای درخت نخل می روند و خرماهای رسیده را جمع آوری می کنند. به خرمای نرسیده، «پُدوز» یا «پَهَک» ( در بوشهر ) گفته می شود و پس از چندی که قابل خوردن شد به آن «خارَک» گویند. خرماهای تازه رس «دُمباز» نامیده می شوند ( نیم خارک و نیم رطب ) و رُطب ( عربی است ) خرمایی است که خود از درخت می افتد و کاملاً نرم شده. تنها در صورتی که میوه تازه نباشد یا روی درخت بماند اصطلاح «خرما» برای آن به کار می رود.
جملاتی از کاربرد کلمه مخور
به استغنا نگر گر می ندانی غم کاهی مخور ای کاهدانی
گوش را بر بند و افسونها مخور جز فسون آن ولی دادگر
غم مخور کان یوسف گمگشته باز اینک اینک سوی کنعان میرسد
غم دنیا مخور ای دوست بسیار که در دنیا نخواهد ماند دیار
در دهه ۱۹۲۰ با سورئالیستها دمخور بود، یکی از دوستان او آندره برتون بود. همان زمان عضو حزب کمونیست نیز بودهاست.
بدو گفتا که بهتر گردی این بار مخور غم زین جوابش داد بیمار
غم مخور «مهران» که ما میرِ تغُزل آمدیم!
نان ترکان مخور و بر سر خوان به ادب نان خور و ترکانه مخور
غم مخور اهلی که آخر در حریم وصل دوست ره بیمن دولت آل محمد میبریم
غم با کدام غمخور یکدل به سربرم دم با کدام مونس محرم برآورم
چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست غمخور عشقم مرااز غمگساری چاره نیست