مخلوقات

مخلوقات

معنی کلمه مخلوقات در لغت نامه دهخدا

مخلوقات. [ م َ ] ( ع اِ ) آفریدگان و خلایق و جانوران و موجودات. ( ناظم الاطباء ): ایزد توانا که آفریننده کل مخلوقات است قطع صله رحم را از رذایل... شمرده. ( عالم آرا ). رجوع به مخلوق شود.

معنی کلمه مخلوقات در فرهنگ عمید

مجموعۀ موجودات آفریده شده.

معنی کلمه مخلوقات در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مخلوقه ( مخلوق ) آفریدگان موجودات : ایزد توانا که آفرینند. کل مخلوقات است قطع صل. رحم را از رذایل ردیه وصل. ذوی الارحام ( را ) از محسنات شمرده ...

معنی کلمه مخلوقات در دانشنامه عمومی

مخلوقات (فیلم). مخلوقات ( انگلیسی: Critters ) فیلمی در ژانر علمی–تخیلی، ماجراجویی، کمدی ترسناک، ترسناک، و کمدی به کارگردانی استیون هرک است که در سال ۱۹۸۶ منتشر شد.
توپ عظیمی از موجودات خزدار از فضا به زمین آمده و به دنبال آنها گروهی از جایزه بگیران بین کهکشانی وارد شهر کوچکی می شوند. تنها مردم شهر هستند که در مقابل آنها ایستادگی می کنند…
• دی والاس
• ام امت والش
• اسکات گریمز
• بیلی زین
• اتان فیلیپس
• ترنس مان
• بیلی گرین بوش
• لین شی

جملاتی از کاربرد کلمه مخلوقات

و گفته‌اند هر که خدای را بشناخت عیش او صافی گشت و زندگانی او خوش شد. همه چیزها از وی بترسد و ترس مخلوقات از دل وی برخیزد و انس او با حق باشد.
چهارم: تأمل در عجایب صنع پروردگار و آثار قدرت کامله او در مخلوقات از آنچه موجب اعتبار و ظهور علم و قدرت پروردگار می شود.
مجرّدست دل تو ز رنج مخلوقات مجرّبست سخا آن دل مجرّد را
مروی است که «خداوند یگانه به موسی علیه السلام وحی کرد که من قبول می کنم نماز کسی را که از برای عظمت من تواضع کند و بر مخلوقات من تکبر نکند و در دل خود خوف مرا جای دهد و روز را به ذکر من به پایان رساند و به جهت من خود را از خواهشهای نفس باز دارد».
یحیی گوید فوت سختر بود از موت کی فوت بریدن بود از حق و موت بریدن بود از مخلوقات.
الله رایج‌ترین واژه برای اشاره به خدا در اسلام است و تسلیم بودن در برابر اراده و دستورهایش، شالودهٔ اعتقاد اسلامی را تشکیل می‌دهد. او خدای یکتا، آفریدگار گیتی و قاضی روز قیامت است. او احد (یگانه)، واحد (ذاتاً یکتا)، رحمن، و قادر متعال است. قرآن دربارهٔ حقیقت الله، ذات رازآلودِ دست نیافتنی‌اش، نام‌های او و کارهایش در مورد مخلوقاتش سخن می‌گوید.
همانا کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، بهترین مخلوقاتند.
مبتنی بر حوادث تاریخی بودن، حضور مخلوقات خارق‌العاده در کنار شخصیت‌های واقعی، تعدّد حوادث فوق طبیعی، عموماً منظوم یا دارای نظم و نثر بودن، عدم وجود مؤلف شناخته‌شده، زبان روان و ساده و برگرفته از زبان مردم و شکل گرفتن در محیط جغرافیایی و زمان خاص و تحول در زمان و مکان وقوع حوادث با مهاجرت ناقلانشان به جاهای دیگر، مهم‌ترین ویژگی‌های داستان‌های حماسی ترکان است.
بدانک مبدأ مخلوقات و موجودات ارواح انسانی بود و مبدأ ارواح انسانی روح پاک محمدی بود علیه‌الصلوه والسلام چنانک فرمود «اول ما خلق‌الله تعالی روحی» و در روایتی دیگر «نوری». چون خواجه علیه‌الصلوه والسلام زبده و خلاصه موجودات و ثمره شجره کاینات بود که «لولاک لما خلقت الافلاک» مبدأ موجودات هم او آمد و جز چنین نبایدکه باشد زیرا که آفرینش بر مثال شجره‌ای است و خواجه علیه‌الصلوه والسلام ثمره آن شجره و شجره به حقیقت از تخم ثمره باشد.
اگر خداوند هیچ حجتی جز این سوره برای مخلوقاتش نازل نمی‌کرد، برای آنها کافی بود
نوشتار اصلی: فهرست مخلوقات بازی رزیدنت ایول ۱
تیامات مخلوقات خود را گرد هم می‌آورد، آماده نبرد با با سایر خدایان می‌شود. او جایگزین آپسوی بدکردار شده است. او ائا را از آمادگی برای نبرد خبر می‌کند. ائا را هراس فرا می‌گیرد. پس از آرامش یافتن به نزد آنشار می‌رود و ماجرا را با جزئیات برایش شرح می‌دهد.
وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ جای دیگر فرمود: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ از موجودات و مخلوقات هیچ کس را آن صورت و آن جمال ندادند که آدمی را دادند، با هیچ مخلوق آن سرّ نبود که با آدمی بود نه با عرش نه با کرسی نه با فلک نه با ملک، زیرا که همه بندگان مجرّداند و آدمیان هم بندگان‌اند و هم دوستان ایشان را می‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً. صاحب جمالی باید تا رقیب را بر وی گمارند، حقّ جل جلاله نگفت من رقیب آسمان و زمینم، نگفت من رقیب عرش و کرسی‌ام، آدمیان را گفت من رقیب شماام، زیرا که رقیب شرط صاحب جمال است و بجمال آدمی هیچ مخلوق نیست، هفت قبّه خضرا برکشید و بستارگان و اختران بنگاشت، هفت دائره غبرا پهن باز کشید، جبال راسخات راسیات نصب کرد و صد هزار بدایع و صنایع از کتم عدم در وجود آورد، خورشید عالم آرای را مدوّر کرد، ماه آسمان پیمای را مصوّر کرد، و کون را بجمال ایشان منوّر کرد، و در حقّ هیچ موجود این خطاب نکرد و این تشریف نداد که «و صوّرکم»، مگر این مشتی خاک را.
و از پیری حکایت کنند که گفت ببغداد اندر مسجدی بودم، با جماعتی از درویشان، بچند روز هیچ فتوح نبود، بنزدیک خوّاص آمدم تا چیزی از وی بپرسم چون چشم وی بر من افتاد گفت آن حاجت که از بهر آن آمدی، خدای داند یا نه گفتم یا شیخ داند پس گفت خاموش باش کس را خبر ندهی از مخلوقات، بازگشتم بس چیزی برنیامد که فتوح پدیدار آمد افزون از کفایت.
یکی از معانی «آن»، عبارت است از «لحظه و زمانی که خداوند طی آن مخلوقات را آفریده است تا خودش را به تجلی درآورد». در عین حال، معانی دیگر آن ممکن است مبهم باشد.