مرموق
معنی کلمه مرموق در فرهنگ معین
معنی کلمه مرموق در فرهنگ عمید
معنی کلمه مرموق در فرهنگ فارسی
معنی کلمه مرموق در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مرموق
مرموقة الافاق بل مرفوقة الاخلاق بل مخلوقة الاضواء
پس آن موش که از کارِ شتر آگاهی داشت و مخاطباتِ ایشان شنوده بود، رفت و از جادو پرسید که کار شتر و خرس به چه انجامید؟ گفت: هر دو پیش من محبوساند تا آنگه که وجهِ نجاتی مطلق پدید آید. موش گفت: توقّع دارم که به هر جانب که رضا و خشم ملک غالب بینی، با من بگویی تا بدانم که از هر دو فرجامِ کار که نیکو میگردد و شومی به کدام جهت باز خورَد. جادو گفت: بویِ این حدیث از میان کار میآید ، اگر آنچ میدانی، بر من اظهار کنی، از شیوهٔ دوستان و یارانِ یگانه غریب ننماید. موش گفت: من میخواهم که هردو مشمول عاطفتِ شهریار و مرموقِ نظرِ عنایت او آیند و خاتمتِ به خیر پیوندد و نیز شنیدهام که گویند: به نیک و بد تا توانی در کارِ پادشاه سخن مگوی و خود را محترز دار. گفت: سخن باید که نیکو و به هنجارِ عقل و شرع رود تا هرک گوید ازو پسندیده آید و بدان انگبینِ خالص ماند که از هر طرف که بیرون گیری، اگر مثلاً از زر زده باشد و اگر سفال کرده، همه ذوقها را بهرهٔ حلاوت یکسان دهد و دانش به قطراتِ باران ماند که بر هر زمین که بارد، اثری از آثارِ منفعت بنماید و مرد زیرکطبعِ باکفایت و درایت چون به جهتِ کارِ خداوندگارِخویش صلاحی طلبد، اگر خود به جان خطر باید کرد، از پیشبرد و تحصیلِ آن باز نماند، چنانک ایر اجسته کرد با خسرو. موش گفت: چون بود آن؟