مخاط

مخاط

معنی کلمه مخاط در لغت نامه دهخدا

مخاط. [ م ُ ] ( ع اِ ) ( از «م خ ط» ) آب بینی. ( منتهی الارب )( غیاث ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). آب بینی که خلب و خلم و خیل نیز گویند و هر مایع لزجی مانند آن. ( ناظم الاطباء ). رطوبت غلیظ که از سر به راه بینی فرودآید. ( ذخیره خوارزمشاهی ). || ( اصطلاح پزشکی ) پوشش صورتی رنگی که حفره های داخلی بسیاری از اندام ها مانند دهان ، بینی و غیره را می پوشاند و به سبب داشتن منافذ مربوط به غدد مترشحه سطحش همیشه مرطوب است. مخاط در حقیقت مجموعه دو بافت است : یکی بافت پوششی در بالا و دیگر بافت پیوندی در زیر آن ، و بهمین علت می گویند مخاطعبارت از غشایی است که تشکیل شده از نسجی پوششی با یک لایه آستر بافت پیوندی : غشاء مخاطی ، پوشش مخاطی.

معنی کلمه مخاط در فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . ] (اِ. ) پوشش منفذدار و مرطوب حفره های داخلی برخی اندام ها.

معنی کلمه مخاط در فرهنگ عمید

۱. آبی که از بینی جاری می شود، آب بینی.
۲. (زیست شناسی ) پوشش داخلی حفره های دهان، بینی، حلق، و مری.

معنی کلمه مخاط در فرهنگ فارسی

آب بینی، آبی که ازبینی جاری می شود ، پوشش داخلی حفره های دهان وبینی وحلق ومری
( اسم ) ۱- پوشش صورتی رنگی که حفر. داخلی عد. زیادی از اندامها را ( مانند دهان مری قصبهالریه روده معده و غیره ) میپوشاند و بسبب داشتن منافذ مربوط بغدد مترشحه سطحش همیشه مرطوب است . مخاط در حقیقت مجموع. دوبافت است : یکی بافت پوششی در بالا و دیگر بافت پیوندی در زیر آن . اصطلاحا میگویند : مخاط عبارت از غشایی است که تشکیل شده از نسجی پوششی با یک لایه آستر بافت پیوندی غشائ مخاطی پوشش مخاطی . ۲- ترشحات غدد وابسته به پوشش مخاطی . ۳- آب بینی . یا غشائ شیطان . تار عنکبوت .

معنی کلمه مخاط در دانشنامه عمومی

مخاط ( به انگلیسی: Mucus ) ، در مهره داران، به ماده ای گفته می شود که سطح غشاهای مخاطی را پوشانده و از حالتی لغزنده برخوردار است. این ماده، معمولاً توسط غده های مخاطی ترشح می شوند. این ماده کلوئیدی دارای خاصیت گرانروی بوده و در خود آنزیمهای ضدعفونی کننده ای چون لیزوزیم و پروتئین هایی همچون لاکتوفرین نیز دارد. سلول های مخاطی گلیکوپروتئینی به نام موسین ( گلیکو پروتئین ) ترشح می کنند. موسین با جذب آب فراوان به ماده مخاطی تبدیل می شود. ماده مخاطی ضمن عبور دادن میکروب ها یا ذرات خارجی آنها را به دام می اندازد و گاهی خود آن را به وسیله آنزیم لیزوزیم خود نابود می کند.
قسمت هایی از بدن که با محیط بیرون در تماس اند ( دستگاه گوارش، دستگاه تنفس، مجاری ادراری - تناسلی ) بهترین محل برای نفوذ میکروب ها به بدن هستند؛ بنابراین در این قسمت ها ماده مخاطی نقش دفاعی دارد. مخاط نقش مهمی را در بهبود فعالیت دستگاه گوارش، بافت های پوششی، دستگاه تنفس و اندام های جنسی برعهده دارد.
بافت پیوندی تشکیل دهندهٔ آن نیز از نوع بافت پیوندی سست می باشد. ( بافت پیوندی )
ماده مخاطی مجاری هادی دستگاه تنفس را می پوشاند؛ یعنی کیسه های هوایی ماده مخاطی ندارند. وجود ماکروفاژها در حبابک ها به ایمنی این بخش کمک می کنند. در سراسر لوله گوارش ماده مخاطی وجود دارد و دارای نقش های مختلفی است. مهم ترین نقش آن در لوله گوارش لغزنده کردن غذای عبوری است. بدین ترتیب مانع آسیب رسیدن به دیواره آن می شود. در معده ماده مخاطی ترشح شده از سلول های سطح آن به قدری زیاد است که مانند لایه ژله ای چسبناکی درآمده است. با افزوده شدن بیکربنات به این لایه سد محکمی برای دیواره معده در برابر اسید آن به وجود می آید.
البته به یاد داشته باشید که لیزوزیم جزو آنزیم های دفاعی هست نه آنزیم های گوارشی لیزوزیم در از بین بردن دیواره باکتری ها نقش دارد هرجا ماده مخاطی باشد لیزوزیم نیز وجود دارد .

معنی کلمه مخاط در دانشنامه آزاد فارسی

مُخاط (mucus)
(یا: موکوس) مایعی نرم کننده و محافظ، مترشح از غشاهای مخاطی، در نواحی گوناگون بدن. در روده، مخاط مسیر عبور غذا را نرم و از پوشش رودهدر برابر آنزیم های گوارشیدارای قدرت تخریب محافظت می کند. در شش ها، مخاط وظیفۀ به دام اندازی ذراتی را به عهده دارد که با هوا وارد شده اند. مخاط امکان حذف این ذرات را فراهم می کند. نیز ← غشای_مخاطی

معنی کلمه مخاط در ویکی واژه

muco
پوشش منفذدار و مرطوب حفره‌های داخلی برخی اندام‌ها.

جملاتی از کاربرد کلمه مخاط

چون بر کمان مخاطب اعرابی افکند با نکته های عایر تو عقل ترجمان
وَ لِیَبْتَلِیَ اللَّهُ ما فِی صُدُورِکُمْ هر لام که در عربیت آید که نه «لام ملک» بود نه «لام امر»، آن را «لام ابتدا» گویند. چنان که تو کسی را گویی: فرا فلان ایدون و ایدون گوی. او جواب دهد: «تا بینم او را» این لام در سخن لام ابتداست معلّق بر ضمیر یا بر خطاب مخاطب. و «لیبتلی» و «لیمحص» در هر دو کلمه لام ابتداست.
این فیلم در بیش از ۱۶۵ کشور منتشر شد و تا مارس ۲۰۱۴ یک میلیارد نفر مخاطب داشت.
قوله: وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ اگر بیا خوانی قراءت مکی و حمزه و کسایی است با الذین کفروا شود. و اگر بتا مخاطبه خوانی قراءت باقی است با یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا شود.
وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ مکی و بصری بیا خوانند. خطاب با ایشان که سَیُطَوَّقُونَ صفت ایشانست. و باقی بتا مخاطبه خوانند، حملا علی قوله وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا....
حرام و حلالم شد از یاد و، بر لب نهادم لب جام و گشتم مخاطب
بر هرچه شوم ناظر و با هرکه مخاطب کوی تو بود منظر و سوی تو خطابم
مرغان چو خطیبان بیهده گوی گویند سخن جمله بی‌مخاطب
گرانی درآید به گوش مخاطَب اگر از وقار تو گوید مخاطب
نباشد گر طبیعت عالمی نیست به «کرمنا» مخاطب آدمی نیست
بیا که همره موسی شویم تا که طور که کلم الله آمد مخاطبه طوری