مختصر

معنی کلمه مختصر در لغت نامه دهخدا

مختصر. [ م ُ ت َ ص ِ ] ( ع ص ) کسی که نزدیکترین راه رود در رفتن. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کسی که نزدیک ترین راه را در رفتن می گیرد. ( ناظم الاطباء ). || کوتاه کننده سخن. ( ناظم الاطباء )( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || گیرنده به دست. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || دورکننده زوائد را از چیزی. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به اختصار شود.
مختصر. [ م ُ ت َ ص َ ] ( ع ص )چیزی که زوائد از آن دور شود و کوتاه گردد. ( آنندراج ). سخن کوتاه و مجمل و بطور اجمال. کوتاه و کم و برگزیده. منتخب و کوتاه شده. ( ناظم الاطباء ) :
من مدحت او چونکه همی مختصر آرم
آری چو سخن نیک بود مختصر آید.فرخی.و بنده ملطفه ای پرداخته بود مختصر، این مشرح پرداختم تا رای عالی بر آن واقف گردد. ( تاریخ بیهقی ادیب ص 360 ).
وگرت رغبت باشد که درآئی زین در
بشنو از من سخنی کین سخن مختصر است.ناصرخسرو.من مدحت تو گفت ندانم همی تمام
مانند تو توئی و سخن گشت مختصر.مسعودسعد ( دیوان ص 199 ).آن خلق را پیمبر دیگر تو می بدی
کت هست علم آن وسخن گشت مختصر.مسعودسعد.از این مختصر آمد تا به ملال نینجامد. ( گلستان ).
- مختصر کردن ؛ کوتاه کردن و کم کردن. ( ناظم الاطباء ). کوتاه و مجمل کردن مطلبی وسخنی :
چو مدح تو می گفت نتوان تمام
همین جای کردم سخن مختصر.مسعودسعد.مختصر کردم چو آمد ده پدید
خود نبود آن ده ره دیگر گزید.مولوی. || اندک. قلیل. ( ناظم الاطباء ). خرد. کوتاه :
برگ مهمانی تو ساخته ام
گرچه بس ساخته ای مختصر است.خاقانی.گر عزیز است عمر مختصر است
من بدین عمر مختصر چه کنم.عطار.دل مبند ای حکیم بر دنیا
که نه چیزی است جاه مختصرش.سعدی.- مختصرنظر ؛ کوتاه نظر :
نظر همی کنم ار چند مختصرنظرم
به چشم مختصر اندر نهاد مختصرم.سنائی ( دیوان چ مصفا ص 199 ).و رجوع به ترکیب بعد شود.
- مختصرنظری ؛ کوتاه نظری. ( از آنندراج ) :
تا کی به مختصرنظری جسم و جان نهی
این از فروغ آتش و آن از نمای خاک.

معنی کلمه مختصر در فرهنگ معین

(مُ تَ صَ ) [ ع . ] (اِمف . ) کوتاه شده .

معنی کلمه مختصر در فرهنگ عمید

۱. کم، ناچیز.
۲. کوتاه، مجمل.
۳. حقیر، ناچیز.
۴. (اسم ) مطلب کوتاه و مجمل.

معنی کلمه مختصر در فرهنگ فارسی

کوتاه کرده شده، کم و کوتاه
( اسم ) ۱- چیزی که زواید از آن دور شود و کوتاه گردد کوتاه کرده شده . ۲ - کوتاه ( سخن ) موجز ( کلام ) : و باین جایگاه ذکر هر چیزی مختصر برین سان کرده شود . ۳ - محقر کوچک : کرد ویران تا کند معمورتر قوم انبه بود و خانه مختصر . ( مثنوی ) ۴ - فرومایه کم همت .
قریه ای در مغرب آباده

معنی کلمه مختصر در دانشنامه آزاد فارسی

مختصر (المختصر). مُختَصر (المُختَصر)
(یا: مختصر شیخ خلیل) تألیف ابوضیا ضیاءالدین خلیل بن اسحاق جندی معروف به صاحب مختصر، کتابی به عربی، در فقه مالکی. مشتمل بر یازده کتاب فقهی است که از «طهارت» آغاز می شود و با کتاب «البیع» پایان می یابد. این اثر بسیار معروف و معتبر، با بیانی موجز، تألیف یافته و بر آن شروح و حواشی بسیار نوشته شده است. به زبان فرانسه نیز ترجمه شده است. الدرر فی توضیح المختصر کمال الدین محمد معروف به ابن ناسخ طرابلسی؛ شفاء العلیل محمد بن احمد بساطی؛ فتح الجلیل ابوعبدالله محمد غرناطی معروف به واق، المنزع الجلیل ابوالفضل محمد تلمسانی و مواهب الجلیل محمد خطاب رعینی از شروح معروف بر این کتاب است. المختصر در ۱ جلد به چاپ رسیده است (بیروت، ۱۴۱۶ق).

معنی کلمه مختصر در ویکی واژه

کوتاه شده.

جملاتی از کاربرد کلمه مختصر

نی، که در جنب پادشاهی او هفت گردون هنوز مختصرست
نیست یارای نوشتن خامه را مختصر کن (صامت) این هنگامه را
مختصر سازم سخن زیرا محل بس نازک است هست برج سعد و خورشیدی در او مسند نشین
قطره آب مختصر باشد چون بدریا رسد گهر گردد
نمی‌گویم که صورت معتبر نیست که کار صورت ای جان مختصر نیست
برای معرفی و نمایش قطعات پیچیده و پر کاربرد، شکل مفید و مختصری طراحی و استاندارد شده است که در رشته های مختلف فروانی بسیاری دارد.
ایا آدم درون ما را نظر کن نظر در جسم و جان مختصر کن
چون صورت دوست معنی ماست بس معتبر است و مختصر نیست
آه اگر یابی ز حال خود خبر این همه افسانه گردد مختصر
همچنین فعالان محیط زیست گفتند که این انتقال آب، دبی یا آورد رودخانه‌های منتهی به جلگه خوزستان و خلیج فارس را بشدت کاهش می‌دهد. همچنین اجرای مختصر این طرح، برای نخستین بار عمق متوسط رودخانه کارون به کمتر از یک متر در مقطع اهواز رسیده و شوری رودخانه بشدت افزایش یافته‌است.
قصرِ ابیض در دورهٔ پهلوی نیز در اختیار نخست‌وزیری قرار می‌گیرد، تا اینکه در سال ۱۳۲۵ ش به سازمان هنرهای زیبای کشور[وزارت فرهنگ و هنر بعدی] واگذار می‌گردد. پس از تعمیراتی مختصر، محل نمایشگاه‌های موقت مردم‌شناسی[مانند نمایشگاه گیلان] و اداره کل موزه‌ها و فرهنگ عامه می‌شود. پس از تشکیل وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۴۳ ش و انتقال اداره کل موزه‌ها و فرهنگ عامه به محل جدید، در اتاق‌های طبقات قصرِ ابیض منطبق با شیوه معماری اصلی آن، تغییرات و تعمیرات مهمی صورت می‌پذیرد. نهایتاً سال ۱۳۴۷ش، آثار موزهٔ مردم‌شناسی سابق[منزلِ مختارالسلطنه در خیابان ارامنه] به این مکان منتقل و در سال ۱۳۵۰ ش، قصرِ ابیض به عنوانِ موزهٔ مردم‌شناسی شروع به فعالیت می‌نماید.
هر بی سروپائی چومن از عشق زنددم کی عشق رخ یار بدین مختصری بود
خوش باش که برفکندگان را میلی به جهان مختصر نیست
داستان طوفان در سوره‌های چندی از قرآن آمده‌ است. داستان نوح در قرآن، همانند داستان نوح در تورات است و در عین حال اختلافاتی نیز وجود دارد. در تورات، داستان بسیار مفصل و یک‌جا آمده‌ است؛ در قرآن، داستان پراکنده، مکرر و بسیار مختصر است. در تورات، داستان به شیوه اسطوره و داستان بیان شده‌ است.