مدارس

معنی کلمه مدارس در لغت نامه دهخدا

مدارس. [ م َ رِ ] ( ع اِ ) جاهای درس گفتن. ( غیاث اللغات ). ج ِ مدرسه. رجوع به مدرسه شود : و اضعاف آن بر عمارت مساجد و معابد و اربطه و مدارس... صرف کرده است. ( المعجم ).
مدارس. [م ُ رِ ] ( ع ص ) مذاکر. مُقاری ٔ. ( اقرب الموارد ). درس گوینده و سبق گوینده و باهم مذاکره درس نماینده. ( ناظم الاطباء ). که کتاب خواند و درس بدهد. ( از متن اللغة ). || مرد بدفعل آلوده به گناه. ( منتهی الارب ). متلطخ در ذنوب. ( از متن اللغة ). که در گناه آویزد و خود را به گناه ها آلوده سازد. ( از اقرب الموارد ).
مدارس. [ م ُ رِ ] ( اِخ ) نام شخصی است که رسولی پیش عذرا فرستاد وعذرا چشم رسول او را به انگشت کند. ( برهان قاطع ).

معنی کلمه مدارس در فرهنگ معین

(مَ رِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مدرسه .

معنی کلمه مدارس در فرهنگ عمید

= مدرسه

معنی کلمه مدارس در فرهنگ فارسی

جمع مدرسه
( اسم ) جمع مدرسه : واضعاف آن برعمارت مساجد و معابد و اربطه و مدارس ... صرف کرده است .
نام شخصی که رسولی پیش عذرا فرستاد

معنی کلمه مدارس در ویکی واژه

جِ مدرسه.

جملاتی از کاربرد کلمه مدارس

این زبان در مدارس نیز آموخته می‌شود اما زبان ارتباطات در مدارس، تجارت و رسانه‌ها انگلیسی است. حدود ۷۶ هزار نفر به زبان زولو و ۱۹ هزار نفر نیز به زبان تسونگا صحبت می‌کنند. آفریکانس نیز در بین برخی از افراد با تبار بوئر صحبت می‌شود.
شنیدستی آن داستان بزرگ که ارجاسب آن نامدارسترگ
ز قیل و قال مدارس چو پرده ای نگشود شنو حکایت سوز درون ز رشته چنگ
با دولت عالیش مدارست جهان را چندانکه مدارست جهان را به مَدر بر
دیدم چو صفای این مدارس افتاد رهم سویِ مدارس
سفها سوی مجالس گرو فرج و گلو فقها سوی مدارس پی تکرار شدند
مدارس چو رسم کرم مندرس مکارم سیه رو چو دست قضا
قم یا غلام و قل لنا الدیر این طریقه فالقلب ضیع رشده و من المدارس ما اهتدا
گر باد شکوه تو بر چرخ نرفتستی در چرخ کجا هرگز زینگونه مدارستی
سپس از خلق شد در خلق سائر چو مرکز در مدارست و دوائر
آخر اندر عهد تو این قاعدت شد مستمر در مساجد زخم چوب و در مدارس گیرودار