محنت کشیدن
معنی کلمه محنت کشیدن در فرهنگ معین
معنی کلمه محنت کشیدن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه محنت کشیدن در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه محنت کشیدن
پس از چندان پریشانی و محنت کشیدن رنج ناکامی و غربت
محنت کشیدن خوش بود لیک از برای یار بود بی عاقبت باشد که رنج از بهر دنیا می برد
خواهرش زینب ز هجرش گشت با اندوه جفت با وجود آنکه در محنت کشیدن بود طاق
آری هر که وصل ما جوید و قرب ما خواهد، ناچار است او را بار محنت کشیدن و شربت اندوه چشیدن، آسیه زن فرعون همسایگی حق طلب کرد و قربت وی خواست گفت ربّ ابن لی عندک بیتا فی الجنّة خداوندا در همسایگی تو حجره خواهم که در کوی دوست حجره نیکوست، آری نیکوست و لکن بهای آن بس گرانست، گر هر چیزی بزر فروشند، این را بجان و دل فروشند، آسیه گفت باکی نیست و گر بجای جانی هزار جان بودی دریغ نیست. پس آسیه را چهار میخ کردند، و در چشم وی میخ آهنین فرو بردند، و او در آن تعذیب میخندید و شادمانی همی کرد. این چنانست که گویند.