مدارک

معنی کلمه مدارک در لغت نامه دهخدا

مدارک. [ م َ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ مدرک. رجوع به مَدَرک شود. || اسناد و اوراق رسمی یا معتبر. اسناد و اوراقی که در ادارات یا محاکم مورد لزوم و قبول باشد: مدارک ثبت نام ، مدارک تحصیلی ، مدارک ازدواج. || حواس پنجگانه. ( فرهنگ فارسی معین ). || مآخذ. ( یادداشت مؤلف ). منابع.
- مدارک الشرع ؛ مواضع طلب ادراک. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه مدارک در فرهنگ معین

(مَ رِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مدرک .

معنی کلمه مدارک در فرهنگ عمید

= مَدرک

معنی کلمه مدارک در فرهنگ فارسی

جمع مدرک
( اسم ) جمع مدرک : ۱- حواس پنجگانه . ۲ - سندها : مدارک تحصیلی .

معنی کلمه مدارک در ویکی واژه

جِ مدرک.

جملاتی از کاربرد کلمه مدارک

نظماً و نثراً، عربیاً و فارسیّاً خامه‌اش گوهر نگار و صدق این معنی از نظم و نثرش آشکار است. با وجود جاه و جلال و فضل و کمال به کسر نفس و سلامت طبع و نیکی ذات و محامد صفات بی بدل و به فضایل انسانی ضرب المثل است. آن جناب را تألیفات است مانند نورالهدایة در اثبات نبوت و شرح سی فصل خواجه نصیر و حاشیه بر مدارک و حاشیه بر تفسیر قاضی بیضاوی و نیز تذکرهٔ موسوم به دلگشا در وصف الحال شیراز و اهل کمال. از معاصرین می‌نگارد که کمال بلاغت و فصاحت دارد. دیوانی نیز مشتمل به اقسام اشعار دارند. تیمنّاً از آن جناب نوشته می‌شود:
از دوران کودکی و نوجوانی چهارچشم، اطلاعاتی در دسترس نیست؛ همهٔ مدارک وی در یک آتش‌سوزی در محلهٔ شهر نو سوخت.
شرر برد بجحیم از بلارکش مالک صفا دهد به بهشت از مدارکش رضوان
عجب مدارکه تشبیه اوکنم به شهاب که در یمین تو سوزندهٔ شیاطین است
در دسامبر ۱۹۷۱ نماینده ایران در شورای امنیت اسناد و مدارک ایرانی بودن جزایر را به اعضای شورای امنیت ارائه نمود و شکایت ۴ کشور عربی برای همیشه از دستور کار خارج شد.
نکو دانند ارباب مدارک که زیتون را چرا خواند مبارک
لیک کار خدا و خاص خدا نیست محصور در مدارک ما
هجر الحبیب روحی و هما بلامکان حجبا عن المدارک لنهایه التدانی
برون از هر آنچ آید اندر تصور فزون از هر آنچ آید اندر مدارک
ز التفات تو دارد طمع‌که چون خورشید به خانه‌یی چو چهارم فلک مدارکند
نباشد بی‌عصا امداد طاقت پیکر خم را مدارکار فرمایی برانگشت است خاتم را
ماالعشق یا معنا یشرک انا و انا تقنی عن‌المدارک فی خالق‌الحسان