مخالفت کردن
معنی کلمه مخالفت کردن در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مخالفت کردن
سه سال بعد شاهزادهٔ ایتالیایی، اوجنیو برونتا دوسیو، به کمیتهٔ المپیک پیشنهاد کرد تا یک هفته از زمان المپیک تابستانی ۱۹۱۲، که در استکهلم برگزار میشد، را به انجام بازیهای زمستانی اختصاص دهد. اما مسئولان برگزاری این بازیها با چنین ایدهای مخالفت کردند.
جلسه بررسی صلاحیت او ۲۰ دی ماه ۱۳۸۳ در مجلس برگزار شد و در پایان نمایندگان با ۱۲۹ رأی مخالف، ۱۰۵ رأی موافق و ۱۵ رأی ممتنع با انتخاب وی به این سمت مخالفت کردند. اندکی بعد محمدرضا عارف معاون اول وقت رییسجمهور وی را بهعنوان دبیر ستاد پیشگیری و مدیریت
روز پنجشنبه ۱۲ دسامبر رهبران و فعالان جنبش اعتراضی عراق پیششرطهایی برای موافقت با هر نخستوزیر موقت جدیدی در عراق تعیین کردند. آنها با نامهایی که برای نخستوزیر جدید عراق بهعنوان جانشین عادل عبدالمهدی داده شده بود مخالفت کردند.
در روزهای آغازین انقلاب مصر، لابان کوبلنتز، نویسنده و همکار قدیمی البرادعی و دیگر همکاران آژانس بینالمللی انرژی اتمی البرادعی با این تصور که البرادعی به تازگی وارد سیاست مصر شدهاست، مخالفت کردند و گفتند که او هرگز تمرکز خود را بر کمبودهای حقوق بشر در این کشور رها نکردهاست. کوبلنتز خاطرنشان کرد که البرادعی برای اولین بار در اوایل سال ۲۰۰۳، در جریان جنگ عراق و همچنین در رویاروییهای بعدی، با مبارک روبرو شد.
« بعضی از دوستان که فیلمنامه را خوانده بودند، از بیرون از ارشاد به شدت مخالفت کردند و گفتند: پوست تو را خواهیم کَند [چون] به فیلمنامهای که جنگ مسلحانه علیه نظام است، پروانهٔ ساخت دادی. »
او با استفاده از نام ای.جی. اسمیت زندگی عمومی را رها کرد و به عنوان پرستار خصوصی کار میکرد. هنگامی که کنگره ایالات متحده قانون محرومیت آنارشیسم (۱۹۰۳) را تصویب کرد، موج جدیدی از فعالیت برای مخالفت با این قانون بالا گرفت و گلدمن دوباره به جنبش کشانده شد. ائتلافی از مردم و سازمانها در انتهای چپ طیف سیاسی، با این قانون مخالفت کردند و میگفتند این قانون آزادی بیان را نقض میکند. گلدمن بار دیگر سخنرانیهایش را شروع کرد.
در اواخر قرن نوزدهم، با افزایش یهودستیزی، جنبش ملی یهود به نام صهیونیسم زمینهساز مهاجرت یهودیان به سرزمین اسرائیل شد. طی جنگ جهانی اول، حمله متفقین به سینا و فلسطین منجر به نابودی امپراتوری عثمانی و واگذاری سرپرستی این منطقه توسط جامعه ملل به بریتانیا شد. دولت بریتانیا متعهد شد اجازه دهد مهاجرت یهودیان به منطقه ادامه پیدا کند. ناسیونالیستهای عرب با این طرح مخالفت کردند و مناطق سابق عثمانی را متعلق به عربها دانستند. آنان سعی در جلوگیری از مهاجرت یهودیان داشتند و در نتیجه، در دهههای بعدی حکومت بریتانیا، تنشهای بین اعراب و یهودیان افزایش یافت.
به گفته منابع نظامی، آلنده خواستار آتشبسی ۵ دقیقهای شد تا بتواند استعفا بدهد، اما نیروهای ارتش با اشاره به این که تک تیراندازهای وفادار به رئیسجمهور از ساختمانهای مجاور کاخ ریاست جمهوری در حال تیراندازی هستند، با این درخواست آلنده مخالفت کردند.
ماجرا از آنجا آغاز شد که وثوقالدوله (نخستوزیر وقت) دستور به جمعآوری اسلحه از دست افراد غیرنظامی و غیردولتی داد. ظهیرالملک (حاکم ایالت مازندران) نیز برای اجرای آن تصمیم به گرفتن سلاحهای قشون امیرمؤید افتاد؛ ولی در این هنگام امیرمؤید و پسرانش (از جمله هژبرسلطان) از دادن سلاحشان خودداری کردند و پس از قرارداد ۱۹۱۹ با آن اعلام مخالفت کردند.
و معنی مراقبت پاسبانی و نگاهداشتن بود و چنان که بضاعت به شریک سپردند و با وی شرط کردند باید که از وی غافل نمانند و گوش به وی می دارند، نفس را نیز به گوش داشتن هر لحظتی حاجت بود که اگر از وی غافل مانی با سر طبع خویش شود از کاهلی و شهوت راندن. و اصل مراقبت این است که بداند خدای عزوجل بر وی مطلع است در هرچه می کند و می اندیشد. و خلق ظاهر وی می بینند و حق تعالی ظاهر و باطن وی می بیند. هرکه این بشناخت و بر دل وی این معرفت غالب شد ظاهر باطن وی به ادب شود. چه آن که بدین ایمان ندارد کافر است. و اگر ایمان دارد دلیری عظیم است مخالفت کردن و حق تعالی می گوید، «الم یعلم بان الله یری. نمی دانی که خداوند تو را می بیند؟»
ارامنه در قبال مسئله اشغال سرزمین همواره از مواضع منسجم و شجاعانه برخوردار بودند و با تقسیم اراضی در سال ۱۹۴۷ بشدت مخالفت کردند و خواستار استقلال فلسطین و برپائی حکومت مردمسالارانه ادیان سهگانه شدند.
قوله تعالی: وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الآیه، ابن عباس گفت خدای عز و جل جهودان را تعظیم روز آدینه فرمود چنانک مسلمان را فرمود، پس ایشان مخالفت کردند و روز شنبه اختیار کردند و آن را معظّم داشتند و فرمان حق بجای بگذاشتند، اللَّه تعالی درین روز شنبه کار بریشان سخت فرا گرفت، تا هر چه ایشان را بدیگر روزها حلال است از کسب کردن و ساز معیشت ساختن درین روز بریشان حرام کرد، اکنون ایشان تعظیم این روز بجای میآرند و مزد بدان نستانند از جهت عدم تعظیم روز جمعه، و اگر نافرمانی کنند بعقوبت رسند.
ای دوست تو خود هرگز نفس را نکشتهای با مخالفت کردن با او که «اَقتُلوا أَنْفُسَکُم» به چه؟ «بسُیُوفِ المُجاهَداتِ والمُخالَفات». «حتّی إِذا لَقِیا غُلاماً» این باشد. چون این قدر حاصل آمد، «وأمّا الجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتیمَین فی المَدینَة» روی نماید در شهر «أَنا مَدینَةُ العِلْم»؛ یتیم «ألَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فآوی» این بیان با تو میکند؛ پس تا اکنون در ضلالت بودی؛ این ساعت، هدایت یابی که «وَوَجَدَکَ ضالّاً فَهَدی». ضلالت مصطفی نه این بود که تو دانی، ضلالت او عشق بود با خدا. این عشق خدا، حجابی شده بود میان او و میان خدا! دریغا من کیستم که این سخن میگویم؟! «وإنّه لَیُغانُ عَلی قَلْبی حَتّی أَسْتَغْفِرَاللّهَ فی الیَومِ واللَّیلَةِ سَبْعینَ مَرَّةِ» خود بیان این میکند. مرا چه گناه باشد؟ چون این غین حجاب برداشته شود. «ضالاً» نباشد، همه «فَهَدی» بود. «إِنَّ الذَّینَ یُبایِعونَکَ إِنَّما یُبایِعون اللّهَ یَدُاللّهُ فوقَ أیدیهِمْ» او را حاصل آید. اگر باورت نیست از خدا بشنو: در قصهی یوسف در شأن عشق یعقوب که فرزندانش گفتند او را: «إِنَّکَ لَفی ضَلالِکَ القدَیمِ» او را ملامت کردند؛ تو هنوز با عشق یوسفی. اگر اینجا ضلالت به معنی دیگر باشد، «وَوَجَدَکَ ضالَاً» جز عشق معنی دیگر ندارد.