مخطط

معنی کلمه مخطط در لغت نامه دهخدا

مخطط. [ م ُ خ َطْ طَ ]( ع ص ) صاحب جمال. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). || خطدار از هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). جامه با خطها. ( دهار ). کساء مخطط؛ گلیم خطدار. ( ناظم الاطباء ). || مدرج :
از خط این دایره در خط مباش
زخمگه چرخ مخطط مباش.نظامی.|| کودکی که در رخسار وی ریش پدیدار گشته باشد. ( ناظم الاطباء ).
مخطط. [ م ُ خ َطْ طِ ] ( ع ص ) خطدارکننده چیزی را. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || کسی که خط راست می کشد. ( ناظم الاطباء ). || کسی که جامه خطدار می بافد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). || آن که خط و نبشته خوش می نویسد. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || اندک خورنده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تخطیط شود.

معنی کلمه مخطط در فرهنگ معین

(مُ خَ طَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) خط خط شده ، خط دار، خط خطی .

معنی کلمه مخطط در فرهنگ عمید

خط خط شده، خط دار، راه راه.

معنی کلمه مخطط در فرهنگ فارسی

خط خط شده، خط دار، راه راه
( اسم ) خط دار کننده خط کشنده .
خط دار کننده چیزی را

معنی کلمه مخطط در ویکی واژه

خط خط شده، خط دار، خط خطی.

جملاتی از کاربرد کلمه مخطط

ز خون دیدگان گه گه مخطط می کنم عارض چنان پیراهن گلگون، که سال و مه کمان دارد
جسم مخطط ورودی‌ها را از قشر مغز دریافت می‌کند.
در پایین و جلوی جسم مخطط، تعدادی از ساختارهای مغز قدامی قاعده‌ای[ف] قرار دارند. این ساختارها شامل این موارد اند: نوکلئوس باسالیس،[ق] نوار قطری بروکا،[ک] سابستنشا اینومیناتا[گ] و هسته سپتال مدیال. این ساختارها در تولید ناقل عصبی به نام استیل‌کولین مهم اند، که پس از تولید به‌طور گسترده در سرتاسر مغز منتشر می‌گردد. مغز قدامی قاعده‌ای، به خصوص نوکلئوس باسالیس را به عنوان خروجی کولینرژیک اصلیِ دستگاه عصبی مرکزی به جسم مخطط و نئوکورتکس در نظر می‌گیرند.
شمرهای لبریز، در تیر و در دی؛ ز سبزه مخطط کنی، از یخ امرد
شد مخطط آستان او ز خط سرنوشت بس که پیشانی به خاک آستانش سوده شد
نارفته به هند واژگون شد کارم آن ماه مخطط شد و من ساده شدم
شود پرده‌در راز نگشاده را مخطط کند صفحه ساده را
همه پیش و پیرامن او مخطط همه چاک پیراهن او معصفر
یا در آن حورا نسب کودک شروعی می‌کند کز تصنع گه مخطط گاه امرد می‌رود
همه پیش پیراهن او مخطط همه خاک پیراهن او معصفر