مخزوم

معنی کلمه مخزوم در لغت نامه دهخدا

مخزوم. [م َ ] ( ع ص ) سوراخ کرده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). سوراخ کرده بینی. ( ناظم الاطباء ). || مقطوع : شراک مخزوم ؛ ای مقطوع. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه مخزوم در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) سوراخ کرده ، کسی که بینی اش سوراخ شده باشد.

معنی کلمه مخزوم در فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- سوراخ کرده ( بینی و جز آن ) . ۲ - کسی که بینی اش سوراخ شده باشد .

معنی کلمه مخزوم در ویکی واژه

سوراخ کرده، کسی که بینی اش سوراخ شده باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه مخزوم

وَ لَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا صدقوا فثبتوا علی الاسلام عند البلاء، و لیعلمنّ المنافقین بترک الاسلام عند البلاء و قال ابن عباس نزلت فی المؤمنین الذی اخرجهم المشرکون معهم الی بدر فارتدوا و هم الذین نزلت فیهم: الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ و قیل نزلت فی عیاش بن ابی ربیعة المخزومی حین اسلم فخاف علی نفسه و خرج فردّه اخواه لامّه ابو جهل و الحارث ابنا هشام و لم یزالا یعذّبانه حتی رجع الی الکفر فلمّا نزل قوله: جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کَعَذابِ اللَّهِ هاجر مع رهط کانوا یعذّبون فاسلم و حسن اسلامه و هم الذین کان رسول اللَّه (ص) یدعو لهم اذا قنت و یقول: «الهم نجّ المستضعفین بمکة» فانجاهم اللَّه. و قال بعض العلماء نسخت هذه الایة قوله عزّ و جلّ: مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمانِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ الایة.
سپس او با عبدالرحمن بن عبدالله مخزومی ازدواج کرد. آنها سه پسر و دو دختر داشتند، ابراهیم الاحوال، موسی، ام‌حمید و ام‌عثمان
نسب شیخ ابراهیم عالمی بدین صورت است: ابراهیم بن یحیی بن محمد بن سلیمان مخزومی عاملی)
مادرش از بنی‌خزاعه و پدرش از بنی مخزوم از قریش بود.
تاریخ‌نویسان در نام پدرش اختلاف دارند؛ بعضی گفته‌اند سهل بن المغیره بن مخزوم، و بعضی دیگر گفته‌اند حذیفه.
ابراهیم بن علی قرشی مخزومی شهرت‌یافته به ابن ظهیره و لقب‌گرفته به برهان‌الدین (۱۴۲۲–۱۴۸۲م) فقیه شافعی و قاضی حجازی در سدهٔ نهم هجری/پانزدهم میلادی بود که سی سال قضاوت مکه را بر عهده داشت. دو بار به مصر سفر داشت.
وَ لا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ. قال ابن عبّاس هو ابو جهل. و قال مقاتل: هو الولید بن المغیرة المخزومی. و قیل: الاسود بن عبد یغوث. و قال عطاء الاخنس ابن شریق. و «الحلّاف» کثیر الحلف بالباطل. مَهِینٍ ای حقیر ضعیف و هو فعیل من المهانة و هی قلّة الرّأی و التّمییز. تقول مهن بالضّم فهو مهین. و لیس هذا من الهوان و هو قریب من الاوّل لانّ من اکثر الحلف الکاذبة و هو عند النّاس مهین و انّما یکذب لمهانة نفسه علیه.
ابن شهرآشوب از سید مرتضی در الشافی و شیخ طوسی در تلخیص الشافی[1] نقل کرده که خدیجه هنگام ازدواج با محمد باکره بود. با توجه به وضعیت فرهنگی و فکری حجاز و موقعیت و منزلت والایی که خدیجه کبری بین سایرین از آن برخوردار بود، بعید است که با مردانی از بنی‌تمیم یا بنی‌مخزوم (دو قبیله پست) ازدواج کرده باشد. برخی معتقدند دو فرزند منسوب به خدیجه فرزندان هاله خواهر خدیجه بودند. که پس از مرگ شوهر هاله، خدیجه سرپرستی هاله و (پس از مرگ خود هاله) فرزندان هاله را بر عهده گرفت.
پدرش حارث بن هشام بن مغیره بن عبدالله بن عمر بن مخزوم بود. و مادرش فاطمه بنت ولید بن مغیره بن عبدالله بن عمر بن مخزوم بود.
«قل» یا محمد لهذا الکافر، «تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلًا» هذا امر بمعنی التّهدید، ای عش بکفرک قلیلا فی الدّنیا الی اجلک، «إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ» فی الآخرة. نزلت هذه الآیة فی عتبة بن ربیعة، و قال مقاتل: فی ابی حذیفة بن المغیرة المخزومی.
خدیجه زنی بازرگان و دارا بود که به اِمرأةالقریش (یعنی شاهدخت قریش) شهرت داشت. خدیجه پیش از محمد، دو بار ازدواج کرده بود (ابی هاله هند بن زراره تمیمی و عتیق بن عائد مخزومی). اما تعدادی از محققان شیعه از جمله محقق معاصر جعفر مرتضی عاملی بر این عقیده‌اند که خدیجه پیشتر با کسی ازدواج نکرده بود و اولین و تنها ازدواج او، ازدواج با محمد بود.