معنی کلمات حرف "ن" - صفحه 11
- ندوشن
- ندید بدید
- ندید
- ندیده
- نذر
- نذری
- نذور
- نذیر
- نر و ماده
- نر
- نراد
- نراک
- نرجس
- نرخ ارزان
- نرخ کرایه
- نرخ
- نردبان
- نردبانی
- نرس
- نرم کردن
- نرم
- نرماده
- نرمادگی
- نرمان
- نرمش
- نرمه
- نرمافزار آزاد
- نرمافزار متنباز
- نره خر
- نره
- نرو
- نرک
- نرکه
- نرگ
- نرگال
- نرگس
- نرگسی
- نری
- نریان
- نریمان
- نزا
- نزار
- نزاری
- نزدیک بین
- نزدیک کردن
- نزدیک
- نزدیکان
- نزدیکی
- نزع
- نزف
- نزق
- نزله
- نزلی
- نزن
- نزه
- نزوان
- نزول کردن
- نزول
- نزولی
- نزیل
- نساء
- نساب
- نسابه
- نساخ
- نسار
- نساری
- نسب
- نسبت قدر
- نسبت کردن
- نسبتا
- نسبی
- نسبیتی
- نستر
- نستعلیق
- نستور
- نستک
- نسخ
- نسخه دوم
- نسر طائر
- نسر طایر
- نسر
- نسرین
- نسق
- نسل
- نسلی
- نسناس
- نسنجیده
- نسو
- نسوار
- نسوج
- نسوز
- نسپاس
- نسپه
- نسک
- نسی
- نسیان
- نسیب
- نسیج وحده
- نسیج
- نسیم خشکی
- نسیم
- نسیمی
- نسیه
- نشأ
- نشأت
- نشئه
- نشا
- نشاء
- نشاب
- نشابورک
- نشاخت
- نشاستن
- نشاسته
- نشان دادن
- نشان دم
- نشان کردن
- نشاندن
- نشانده
- نشاننده
- نشانههای سجاوندی
- نشانگاه
- نشانگر
- نشانواره
- نشاپور
- نشت
- نشتر
- نشتی
- نشخوار کردن
- نشخوار
- نشر
- نشره
- نشری
- نشریات
- نشست ۲
- نشستن
- نشسته
- نشف
- نشمرده
- نشناس
- نشنیده
- نشو و نما
- نشو
- نشوت
- نشور
- نشوز
- نشک
- نشکن
- نشگون
- نشیب و فراز
- نشیب
- نشید
- نشیم
- نشیمن
- نص
- نشیمنگاه
- نشینی
- نصاب
- نصارا
- نصاری
- نصال
- نصایح
- نصرانی
- نصرت
- نصف
- ندي
- ند
- نصفت
- نصفی
- ندا
- ندی
- نصب کردن
- نصح
- نصران
- نزل
- نس
- نسبتاً
- نش
- نشست
- نصل
- نصوح
- نصوص
- نصیب
- نصیح
- نصیحت
- نصیر
- نضار
- نضج
- نضرت
- نضیر
- نطاق
- نطر
- نطق
- نظار
- نظارت
- نظاره
- نظام موسیقایی
- نظام نوآوری
- نظام
- نظامنامه
- نظامی گنجوی