نصیح

معنی کلمه نصیح در لغت نامه دهخدا

نصیح. [ ن َ ] ( ع ص ) پنددهنده.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ناصح. ( مهذب الاسماء ) ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). نیکخواه. ( دهار ). نصیحت کننده. ( فرهنگ خطی ). ج ، نُصَحاء.
نصیح. [ ن َ ] ( اِخ ) ابن نهیک الکلابی ، از شعرای عرب است و در حدود سال 150 هَ. ق. درگذشت ، در الاغانی قصیدتی از او نقل شده که مطلعش این است :
ألا من لقلب فی الحجاز قسیمه
منه بأکناف الحجاز قسیم.( از الاعلام زرکلی ج 8 ص 356 ).و نیز رجوع به الاغانی چ ساسی ج 12 ص 33 شود.

معنی کلمه نصیح در فرهنگ معین

(نَ ) [ ع . ] (ص . ) نصیحت کننده ، پند - دهنده .

معنی کلمه نصیح در فرهنگ عمید

ناصح، نصیحت کننده، پنددهنده.

معنی کلمه نصیح در فرهنگ فارسی

ناصح، پنددهنده، نصحائ جمع
( صفت ) نصیحت کننده پند دهنده اندرز دهنده جمع : نصحائ .
ابن نهیک الکلابی از شعرای عرب است و در حدود سال ۱۵٠ هجری قمری درگذشت ٠

معنی کلمه نصیح در ویکی واژه

نصیحت کننده، پند - دهنده.

جملاتی از کاربرد کلمه نصیح

می‌فزاید عمر مرد از چارچیز این نصیحت بشنو ای جان عزیز
پس از لطف و کرم با آن گل اندام نصیحت کرد بهر خدمت رام
نصیحت شمارند اگر سخت گفت غنیمت نهند از بداد، ار بگفت
فصل دوم: اوتیس اکنون با اولا وارد رابطه شده‌است و با فشارهای رابطه عاشقانه آشنا شده اما او باید بین میو و اولا یکی را انتخاب کند. در مجموع در این فصل بیشتر با تفاوت‌های نصیحت‌های افراد در حوزه رابطه و حقایق واقعی روابط آشنا خواهیم شد.
حسین در پاسخ به آن‌ها نوشت که حس اتحاد آن‌ها را درک می‌کند و بیان داشت که امامِ اُمّت باید بر طبق کتاب خدا عمل و اموال را با صداقت تقسیم کند و خود را وقف خدمت به خداوند نماید. با این وجود، قبل از هر کاری، صلاح را آن دید که پسرعمویش، مُسلِم بن عَقیل، را به آنجا بفرستد تا شرایط را بررسی کند. همهٔ کسانی که مخالف قیام حسین بودند، وی را به پذیرش حکومت یزید، ولو به‌طور موقت نصیحت می‌کردند؛ حال آنکه حسین بن علی به‌هیچ‌وجه نمی‌خواست موافقتی با یزید و حاکمیت او داشته باشد، حتّی اگر این مخالفت به کشته‌شدن او منجر شود.
نصیحت تو به جایی نمی رسد زاهد تو و تلاوت قرآن، من و دعای قدح
هم طالع نصیحت درد دلیست ما را در پیش هر که گفتنی نشنیده و شنیده
نه و عظم بود مطلب نه نصیحت زین زین نواسنجی ولی در دل چو دردی هست بر لب هم فغان بینی
در کنار او نشستی صبح و شام نه نصیحت گوش کردی، نه پیام
مرا ز خضر طریقت نصیحتی یادست که بی گواهی خاطر به هیچ راه مرو
نصیحتی است مگر بشنوی وگیری یاد کازین سپس بجزاز نیکویی نیاغازی
سعدی، علاوه بر گلستان، آثار دیگری نیز به نثر دارد، که عبارتند از نصیحةالملوک، رسالهٔ عقل و عشق و مجالس پنج‌گانه.
زاهدی دوش دعوتم می‌کرد بعد پند و نصیحت بسیار