نصفت

معنی کلمه نصفت در لغت نامه دهخدا

نصفت. [ ن َ ص َ ف َ ] ( ع اِ ) داد. انصاف. عدل. ( یادداشت مؤلف ). نصفة.
نصفة. [ ن َ ص َ ف َ ] ( ع اِ ) داد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ). انصاف. ( آنندراج ). || ج ِ ناصف به معنی خدمتکار. رجوع به ناصِف شود.

معنی کلمه نصفت در فرهنگ معین

(نَ صَ فَ ) [ ع . نصفة ] (اِ. ) انصاف ، عدل ، داد.

معنی کلمه نصفت در فرهنگ عمید

انصاف، عدل، داد.

معنی کلمه نصفت در فرهنگ فارسی

انصاف، عدل، داد
(اسم ) انصاف عدل داد : و باز آن مرز و بومنشیمن همای نصفت و عدل گردد .
داد ٠ انصاف ٠ عدل ٠

معنی کلمه نصفت در ویکی واژه

نصفة
انصاف، عدل، داد.

جملاتی از کاربرد کلمه نصفت

خاصه در روزگار بی نصفت وندرین عصر بی تمیز صفت
بدینصفت که منم چون رباب کیسه تهی بسان نای مرا ناله زار چون نبود
بدانصفت که سرانگشت مانی نقاش سواد مشک کند نقش بر بیاض حریر
بدینصفت که دل از دست عاشقان بردی ترا رسد که کنی بر بتان سرافرازی
و امروز هر که عجز تو بیند بدینصفت گوید همی بدرد که بیچاره آدمی
هر آن صفت که شه ملک راست غالب اوصاف همانصفت کند اندر سپاه شاه سرایت
یار صافیدل اگر بایدت ای ابن یمین اینصفت نیست کسی را بجز از ساغر می
بدانصفت دل و جان از حبیب پر شده است که از حبیب ندارم نظر بحال حبیب
چو آمد آن نصفت کیش داد گر به وجود کشید رخت به سر منزل عدم بیداد
شنو از سر علم از من به نصفت که عالم را بود عین حقیقت