نشأ

معنی کلمه نشأ در لغت نامه دهخدا

نشا. [ ن َ ] ( ع اِ ) بوی خوش یا رایحه و بو، مطلقاً. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). بوی خوش. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نشاء شود. || مأخوذ از نشاسته فارسی و به معنی آن. ( ناظم الاطباء ). نشاسته ، فارسی معرب است که شطری از آن حذف شده ، چنانکه منازل را منا گویند. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد از صحاح ). نَشاء. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). رجوع به نشاء شود.
نشا. [ ن ِ ] ( اِ ) شامل. ( برهان قاطع ) ( از برهان جامع ). محتوی. ( حاشیه برهان از برهان جامع ). || بته پاره ای نباتات که از جائی به جای دیگر نقل کرده غرس کنند. بته ها که برای نشا کردن از زمین برکنده باشند. ( یادداشت مؤلف ). || نشاسته که از آن پالوده پزند. ( برهان قاطع ). نشاسته. نشاستج. ( زمخشری ). در عربی نشاسته را گویند. کلمه نشا نام عمومی و معمولی نشاسته در مصر است. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). || عمل نشا کردن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نشا کردن شود.

معنی کلمه نشأ در فرهنگ معین

( نشأ ) (نَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) نو پیدا شدن . ۲ - روییدن ، رستن ، نمو کردن . ۳ - پرورش یافتن . ۴ - (اِمص . ) نوپیدایی . ۵ - رویش ، پرورش .
(نَ ) [ ع . نشاء ] (اِ. ) ۱ - روییدن ، نمو کردن . ۲ - در فارسی بوته یا قلمه را در جایی کاشتن تا بعد آن را به جای دیگر انتقال دهند.

معنی کلمه نشأ در فرهنگ عمید

۱. (کشاورزی ) قلمۀ درخت که در محل مخصوصی در کنار هم بکارند تا بعد به جای دیگر انتقال بدهند، بوتۀ گل.
۲. (اسم مصدر ) [قدیمی] روییدن، نمو کردن، پرورش یافتن.
* نشا کردن: (مصدر متعدی ) (کشاورزی ) جابه جا کردن قلمۀ درخت یا بوتۀ گلی که تازه سبز شده.

معنی کلمه نشأ در فرهنگ فارسی

۱ - نو پیدا شدن . ۲ - روییدن رستن نمو کردن . ۳ - پرورش یافتن . ۴ - ( اسم ) نو پیدایی . ۵ - رویش . ۶ - پرورش .

معنی کلمه نشأ در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نَّشَأْ: که بخواهیم (جزمش به دلیل این است که شرط شده به جمله بعدی :"إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِم مِّن ﭐلسَّمَاءِ ءَایَةً ")
معنی یُنْشِئُ: پدید می آورد (نشا و نشاة به معنای احداث و تربیت چیزی است)
معنی یُنَشَّأُ: پرورش می یابد (نشا و نشاة به معنای احداث و تربیت چیزی است)
معنی نَّشْأَةَ: ایجاد و تربیت - خلقت (نشا و نشاة به معنای احداث و تربیت چیزی است)
معنی نُنشِئَکُمْ: که شما را پدید آوریم- که شما را آفرینشی تازه و جدید بخشیم(از نشا و نشاة به معنای احداث و تربیت چیزی است)
ریشه کلمه:
شی ء (۵۱۹ بار)

معنی کلمه نشأ در ویکی واژه

نو پیدا شدن.
روییدن، رستن، نمو کردن.
پرورش یافتن.
نوپیدایی.
رویش، پرورش.

جملاتی از کاربرد کلمه نشأ

هنوز ازان لب نوخط توان به کام رسید ز نشأه این می پا در رکاب خالی نیست
صائب آن فیضی که مخموران نیابند از شراب در طلوع نشأه تریاک می بینیم ما
مرا با نشأه این لعل نوشین نشاید منت از شکر کشیدن
شور محشر شود افسانه خوابش صائب هرکه از نشأه گفتار تو مدهوش شود
بوالهوس را زان لب شیرین نظر بر نشأه نیست این شکم پرور برای نقل صهبا می خورد!
در دایره امکان این نشأه نمی باشد پیمانه چشم او صهبای دگردارد
صورت هر چه درین نشأه دل از خلق گرفت روی ازین نشأه چو گرداند همان صورت بست
چنان کافزاید از بیهوش دارو نشأه صهبا دو بالا می شود کیفیت لب از غبار خط
در هیچ بزم خون ندهد نشأه شراب این باده در مقام رضا می توان رساند
در چشم خوش بتان چه نشأه است این می زکف کدام ساقیست