نسلی

معنی کلمه نسلی در لغت نامه دهخدا

نسلی. [ ن َ ] ( ص نسبی ) منسوب به نسل. خاندانی. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه نسلی در فرهنگ فارسی

منسوب به نسل خاندانی

جملاتی از کاربرد کلمه نسلی

شاه مظفری را، نسلی نماند لیکن هر مصرعی ز حافظ، شد شمع دودمانی
اگرچه این کتاب موضوعات فراوانی را از عصب‌شناسی گرفته تا بیماری‌های عفونی شامل می‌شود اما به‌طور ویژه بیشتر مباحث طب داخلی آن مورد توجه قرار می‌گیرد. طب داخلی هاریسون به عنوان منبعی معتبر به عنوان یکی از کتاب‌های اصلی متخصصان داخلی به‌شمار می‌آید. کتاب به نام دکتر تینسلی هاریسون که ویراستار ارشد ۵ ویرایش اولیه کتاب بود نام‌گذاری شده‌است. این کتاب چند صد نویسنده و ویراستار دارد و حاصل پژوهش‌های علمی روز را در هر تجدید چاپ به چاپ می‌رساند.
دلیل پوشش گیاهی غنی گیلان منحصر به فرد بودن اقلیم آن است. ناحیه رویشی هیرکانی مانند یک نوار سبز، حاشیه جنوبی دریای خزر و نیمرخ شمالی رشته کوه البرز را پوشانده‌است. این ناحیه رویشی به خاطر حاصلخیزی خاک، تغییرات دما و بارندگی‌های متعدد، حاوی گونه‌های گیاهی زیادی است. جنگل‌های این ناحیه به صورت نسلی دست‌نخورده و سالم، کمربندی از درختان خزان‌کننده دوران سوم زمین‌شناسی را تشکیل می‌دهند. این جنگل‌ها که از آن به نام‌های جنگل‌های مرطوب یا کاسپی یاد می‌شود ارزش‌های زیست‌محیطی و اقتصادی زیادی دارند و در زمره میراث طبیعی جهانی محسوب می‌شوند.
که به عالم نهاد نسلی ره کز سرِ حیلت وز شرّ و شره
با جهانداری نسازد علقهٔ خویش و تبار پادشاهی مادری نازای و نسلی ابتر است
گردد آبستن به نسلی خوبتر یک سلاله آورد محبوبتر
بعد از دبیرستان، از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ به کالج بارنسلی رفت و به تحصیل تکنولوژی موسیقی، مطالعات رسانه‌ای، زبان انگلیسی، عکاسی و روان‌شناسی پرداخت.
ز آدم نسلی و از تو عیانی شود پیدای بر سّری معانی
شد از میل طبیعت اندر آدم عیان نسلی و زان برپاست عالم