نسیم

نسیم

معنی کلمه نسیم در لغت نامه دهخدا

نسیم. [ ن َ ] ( ع اِ ) باد نرم. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( از صراح ) ( از منتخب اللغات ) ( آنندراج ). دم باد. ( منتهی الارب ). بادخوش. ( دستوراللغة ) ( زمخشری ) ( دهار ). اول بادی که وزیدن گیرد. ( از صراح ). باد خنک. هواء بارد. ( از بحر الجواهر ). اول هر باد. نفس باد. ( یادداشت مؤلف ). آغاز هر بادی پیش از آنکه شدت گیرد. ( از اقرب الموارد ).باد ملایمی که نه درختی را به حرکت درآورد نه اثری را محو کند. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). و با لفظآمدن و پیچیدن و جستن و جهیدن و رمیدن و روفتن و گسستن و وزیدن مستعمل است و بی ادب و خوش نشین و آشنارو از صفات او [ نسیم ] است. ( از آنندراج ) :
دم پادشاهان امید است و بیم
یکی را سَموم و یکی را نسیم.اسدی.عارف حق شدی و منکر خویش
به تو از معرفت رسید نسیم.ناصرخسرو.وقت آن است که از خواب جهالت سر خویش
برکنی تا به سرت بر وزد از علم نسیم.ناصرخسرو.و چون به زمین آمد اگر دستی نرم بر وی نهند یا نسیمی خنک بر وی وزد درد آن با پوست باز کردن برابر باشد. ( کلیله و دمنه ).
در گلشن زمانه نیابم نسیم لطف
دود از سَموم غصه به گلشن درآورم.خاقانی.ای به نسیمی عَلَم افراخته
پیش غباری عَلَم انداخته.نظامی.- خوش نسیم :
شیراز و آب رکنی و آن باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشوراست.حافظ.- عذرانسیم :
خاقانییم سوخته عشق وامقی
عذرانسیمی از بر عذرا به مارسان.خاقانی.- نسیم باد :
نسیم باد به اعجاز زنده کردن خاک
ببرد آب همه معجزات عیسی را.انوری.- نسیم باد صبا :
نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد
که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد.حافظ.- نسیم برکات :
دایم از باغ بقای تو رساد
به همه خلق نسیم برکات.خاقانی.- نسیم بهشت :
کنون که می دمد از بوستان نسیم بهشت
من و شراب فرح بخش و یار حورسرشت.حافظ.- نسیم درد :
گلشن نسیم درد زند بر دماغ ما
دیدار لاله تازه کند زخم داغ ما.طالب ( از آنندراج ).- نسیم زلف :
چو نسیم زلفش آید عَلَم صبانجنبد

معنی کلمه نسیم در فرهنگ معین

(نَ ) [ ع . ] (اِ. ) باد خُنَک و ملایم .

معنی کلمه نسیم در فرهنگ عمید

۱. جریان ضعیف هوا که جهت وزش آن در مواقع مختلف تغییر می کند مانند نسیم خشکی هنگام شب به سمت دریا و نسیم دریا هنگام روز به جانب خشکی، هوای خنک، باد ملایم.
۲. [قدیمی] بوی خوش.

معنی کلمه نسیم در فرهنگ فارسی

بادملایم، هوای خنک، جریان ضعیف هواکه جهت وزش آن، درمواقع مختلفه تغییرمیکندمانندنسیم خشکی، هنگام شب بسمت دریاوبالعکس
۱ - بادملایم وخنک .توضیح بادملایم و مفرح جریان ضعیف وخنک هوادرفصول گرم جریان ضعیف ومطبوع هوا.۲ - بوی خوش : یاسمن بادراسپردنسیم که بدان مفخرکبارسپار. ( عثمان مختاری .چا.همائی ۵۵۹ ) عطربر آتش نهندفوایدنسیم آن بدیگران رسد وجرم اوسوخته شود. یانسیم انحراک .دارای حرکت وجنبش نسیم : طینت آبست وخاک ذات شریف تولیک خاک نسیم انحراک باداثیرالتهاب . ( اثیر.المعجم .چا.۲۳۶:۱ ) توضیح انحراک ازماده حرکت درلغت نیامده یانسیم بهشتی .۱ - بادبهشتی .۲ - ( استعاره تهکمیه ) دودتریاک .
بداق بیگ شاملوی استر آبادی متخلص به نسیم از شعرای قرن یازدهم از ملازمان حسین قلی خان حکمران هرات و معاصر با نصر آبادی است در جوانی به اصفهان درگذشت و در مزار بابا رکن الدین دفنش کردند ٠ مولف روز روشن او را در معما گوئی ماهر دانسته است ٠

معنی کلمه نسیم در فرهنگ اسم ها

اسم: نسیم (دختر) (عربی) (طبیعت) (تلفظ: nasim) (فارسی: نَسيم) (انگلیسی: nasim)
معنی: باد ملایم و خنک، بوی خوش، باد بسیار آرام، ( در عرفان ) تجلی جمالی الهی و رحمت متواتر و نفس رحمانی را گویند

معنی کلمه نسیم در فرهنگستان زبان و ادب

{breeze} [علوم جَوّ] بادی که سرعت آن بین 2 تا 13/5 متر بر ثانیه باشد

معنی کلمه نسیم در دانشنامه عمومی

نسیم (فیلم ۱۹۹۵). نسیم ( به هندی: Naseem ) و نسیم صبح ( به انگلیسی: The Morning Breeze ) فیلمی هندی محصول سال ۱۹۹۵ و به کارگردانی سعید اختر میرزا است. در این فیلم بازیگرانی همچون مائوری کانگو، کیفی اعظمی، کی کی منون، سورکا سیکری، کولبوشان کارباندا و ماکاراند دشپانده ایفای نقش کرده اند.

معنی کلمه نسیم در ویکی واژه

جریان ضعیف هوا که جهت وزش آن در مواقع مختلف تغییر می‌کند، مانند نسیم خشکی هنگام شب به سمت دریا و نسیم دریا هنگام روز به جانب خشکی؛ هوای خنک؛ باد ملایم.
[قدیمی] بوی خوش.

جملاتی از کاربرد کلمه نسیم

نسیم طرهّ سنبل به هم برآمده یافت مگر حکایت آن زلف عنبر افشان گفت
ز بس که سوخت ز رشک نسیم سنبل زلفت بنفشه را به چمن دود از دماغ برآمد
گرفتند هر یک بجایی قرار فروغ و نسیم و زلال و غبار
بر مار ارقم ار وزد از لطف او نسیم گردد چو نوش در دهنش قطره های سم
اگر ز پسته ی تنگ تو دم زند غنچه نسیم باد صبا در دمش دهن بدرد
نسیم باد پیروزی برآمد بهار خرمی با او درآمد
نسیم رحمت حق گرچه عقده پردازست بکوش و غنچه دل ساز نیم باز اینجا
گر از نسیم راز تو عالم چمن شود بوی گل صفا دمد از گرد کینه‌ها
در هوای دلبران عمر نسیمی صرف شد وز همه در عمر خود هرگز نمی‌بیند وفا
آنکه خواهد که نهان از سر کویش گذرد صبح خیزی چو نسیم سحرش باید کرد