معنی کلمه نشا در لغت نامه دهخدا
نشا. [ ن ِ ] ( اِ ) شامل. ( برهان قاطع ) ( از برهان جامع ). محتوی. ( حاشیه برهان از برهان جامع ). || بته پاره ای نباتات که از جائی به جای دیگر نقل کرده غرس کنند. بته ها که برای نشا کردن از زمین برکنده باشند. ( یادداشت مؤلف ). || نشاسته که از آن پالوده پزند. ( برهان قاطع ). نشاسته. نشاستج. ( زمخشری ). در عربی نشاسته را گویند. کلمه نشا نام عمومی و معمولی نشاسته در مصر است. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). || عمل نشا کردن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نشا کردن شود.