نزف. [ ن َ ] ( ع مص ) برکشیدن همه آب چاه را . ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از معجم متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). همه آب از چاه کشیدن. ( غیاث اللغات ). خالی کردن آب چاه. ( فرهنگ نظام ). نَزْح. ( از معجم متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || خشک گردیدن چاه . ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). برکشیده شدن همه آب چاه. ( از معجم متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). برسیدن آب چاه. ( از زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 98 ). || مست شدن. ( ترجمان علامه جرجانی ). عقل رفته گردیدن یا بیهوش و مست شدن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). به صیغه مجهول. ( ازاقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ). || بیرون کردن خون کسی را به فصد یا حجامت. ( از ناظم الاطباء ) ( از معجم متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). بیرون آوردن خون با فصد و حجامت. ( فرهنگ نظام ). خارج کردن حجام همه خون کسی را. ( از معجم متن اللغة ). || ریختن خون مردم را. ( تاج المصادر بیهقی ). || خون بسیار برآمدن از کسی چندانکه سست گردد.( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از معجم متن اللغة ) ( ازاقرب الموارد ) ( از بحر الجواهر ). بیرون آمدن خون بسیار از جاندار که باعث ضعف آن شود. ( فرهنگ نظام ). رفتن خون. ( غیاث اللغات ). گویند: نزفه الدم. ( منتهی الارب ). و نَزَف َ الدم ُ فلاناً. ( اقرب الموارد ). || روان شدن خون کسی. ( از ناظم الاطباء ) ( از معجم متن اللغة ). جریان خون. ( غیاث اللغات ). گویند: نزف فلان دمه. ( از منتهی الارب ). فهو منزوف و نزیف. ( معجم متن اللغة ). || منقطع گردیدن حجت کسی در خصومت. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از معجم متن اللغة ). بریده شدن حجت کسی در خصومت. ( فرهنگ خطی ). به صیغه مجهول. ( از معجم متن اللغة ) ( از منتهی الارب ). نُزِف َ فی الخصومة. ( اقرب الموارد ). || ایستادن اشک. ( از منتهی الارب ). باایستادن اشک. ( تاج المصادر بیهقی ). خشک و تمام شدن اشک چشم. ( از معجم متن اللغة ). تمام کردن اشک چشم : نَزَف َ عبرته ؛ أفناها. ( اقرب الموارد ). || سست گردانیدن. ( غیاث اللغات ). ضعیف گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). نزف. [ ن َ زَ ] ( ع مص ) ایستادن اشک. ( آنندراج ). تمام شدن اشک چشم. ( از اقرب الموارد ). منقطع شدن و پایان گرفتن اشک. ( از المنجد ).
معنی کلمه نزف در فرهنگ معین
(نَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - کشیدن آب از چاه . ۲ - خون گرفتن با فصد و حجامت .
معنی کلمه نزف در فرهنگ عمید
۱. کشیدن آب چاه تا خشک شود. ۲. (پزشکی ) گرفتن خون از بدن به وسیلۀ فصد یا حجامت.
معنی کلمه نزف در فرهنگ فارسی
کشیدن آب ازچاه تاخشک شود، گرفتن خون ازبدن بوسیله، فصدیاحجامت، خونریزی ازبینی یارگ که باعث سستی، وضعف بدن شود ( مصدر ) ۱ - کشیدن آب چاه .۲ - خون گرفتن بافصد و حجامت .یانزف دم : نزف الدم ضعیف شده از کمی خون یا نزیف .
معنی کلمه نزف در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار) خارج کردن وخارج شدن. لازم و متعدی بکار رفته است «نَزَفَ ماءَالْبِثْر نَزْفاً» یعنی همه آب چاه را کشید«نَزَفَتِ الْبِئرُ» یعنی آب چاه کشیده شد. انزاف مثل نزف لازم و متعدی آمده است. به شخص مست نزیف گویند که عقلش به علت مستی مسلوب شده گوییم:«نُزِفَ الرَّجُلُ» «به صیغه مجهول» یعنی مرد عقلش رفت و مست شد. . «یُنْزَفُون» در قرآنها به صیغه مجهول است. ولی معلوم و به کسر زاء نیز خوانده شده، عاصم در این آیه آنرا به فتح زاء و در آیه . به کسر زاء خوانده است مخفی نماند که هر دو از باب افعال اند. معنی آیه اول: در شراب بهشتی دردی نیست و از آن مست و مسلوب العقل نمیشوند. معنی آیه دوم: از خمر بهشتی دردسر عارضشان نمیگردد وعقلشان مسلوب نمیشود بقیه مطلب در «غول» دیده شود ظاهرا غول و صداع در هردو آیه به یک معنی باشد.
معنی کلمه نزف در ویکی واژه
کشیدن آب از چاه. خون گرفتن با فصد و حجامت.
جملاتی از کاربرد کلمه نزف
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال منزفیلد تاون، باشگاه فوتبال نیوپورت کانتی، باشگاه فوتبال شفیلد یونایتد، و باشگاه فوتبال آکسفورد یونایتد اشاره کرد.
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال منزفیلد تاون، باشگاه فوتبال سالتش یونایتد، باشگاه فوتبال ساوتند یونایتد، باشگاه فوتبال پلیموث آرگیل، و باشگاه فوتبال نورثهمپتون تاون اشاره کرد.
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال استوک سیتی، باشگاه فوتبال ناتینگهام فارست، باشگاه فوتبال منزفیلد تاون، باشگاه فوتبال سوانزی سیتی، باشگاه فوتبال گلاستر سیتی، باشگاه فوتبال لینکولن سیتی، باشگاه فوتبال نورتویچ ویکتوریا، باشگاه فوتبال گرنثم تاون، و باشگاه فوتبال پورت ویل اشاره کرد.
و قرئ یُنْزِفُونَ بکسر الزای، یعنی لا تفنی خمرهم تقول انزف القوم اذا فنی شرابهم و قیل انزف سکر.
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال استوکپورت کانتی، باشگاه فوتبال پرستون نورث اند، باشگاه فوتبال دونکستر راورز، و باشگاه فوتبال منزفیلد تاون اشاره کرد.
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال ترانمره راورز، باشگاه فوتبال ناتینگهام فارست، باشگاه فوتبال لیورپول، باشگاه فوتبال سوئیندون تاون، و باشگاه فوتبال منزفیلد تاون اشاره کرد.
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال منزفیلد تاون، باشگاه فوتبال ساندرلند، و باشگاه فوتبال وستهام یونایتد اشاره کرد.
لعمری لئن انزفتم او صحوتم
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال منزفیلد تاون، باشگاه فوتبال ترانمره راورز، باشگاه فوتبال وینسفورد یونایتد، باشگاه فوتبال ساوتپورت، باشگاه فوتبال منچستر یونایتد، باشگاه فوتبال نیوکاسل یونایتد، و باشگاه فوتبال گرنثم تاون اشاره کرد.
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال منزفیلد تاون، باشگاه فوتبال یئوویل تاون، باشگاه فوتبال چلمزفورد سیتی، باشگاه فوتبال پلیموث آرگیل، و باشگاه فوتبال لیتون اورینت اشاره کرد.
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال منزفیلد تاون، باشگاه فوتبال پورت ویل، باشگاه فوتبال برنلی، و باشگاه فوتبال لستر سیتی اشاره کرد.
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال لیورپول، باشگاه فوتبال هارتل پول یونایتد، و باشگاه فوتبال نیوپورت کانتی، باشگاه فوتبال سوانزی سیتی، باشگاه ورزشی الوکره، باشگاه فوتبال لستر سیتی، باشگاه فوتبال گلاستر سیتی، باشگاه فوتبال منزفیلد تاون، باشگاه فوتبال پیتربورو یونایتد، باشگاه فوتبال هارتل پول یونایتد، و باشگاه فوتبال سوانزی سیتی اشاره کرد.
حاصل هستی ما هستی عشق آمد و او منعم از عشق فراگوید کاین نزفطنست