نصایح
معنی کلمه نصایح در فرهنگ معین
معنی کلمه نصایح در فرهنگ عمید
معنی کلمه نصایح در فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع نصیحت پندها اندرز ها : در مجالس متعدد به مصقل مواعظ و نصایح زنگ کربت و ملال از مرات ضمیر منیر می زدودند.
جملاتی از کاربرد کلمه نصایح
ز من این نصایح اگر بشنوی بود بهتر از دولت خسروی
متحیر از گردش روزگار و متفکر از عالم غدار. پیرزن زبان ملامت بگشاد و گفت: در وصیت اعادت می کردم و حقوق مصاحبت را به لوازم منصحت و شفقت آراسته می گردانیدم و می گفتم که درین شهر با هیچ کس بیع و شری و معامله نکنی. موعظت مرا که از محض اشفاق بود، اصغا نکردی و نصایح مرا که از وفاق بی نفاق بود، قبول نکردی تا خود را در چنین بلا و محنت افکندی.
آن نیک بخت را که مستعد قبول نصایح است، در این باب، این قدر کافی است. ایزد باری همگنان را توفیق خیر کرامت کناد.
این نصایح بخود آموز که شایستهتری