نزدیکی

نزدیکی

معنی کلمه نزدیکی در لغت نامه دهخدا

نزدیکی. [ ن َ ] ( حرف اضافه ، ق ) نزدیک ِ. قریب به. به نزدیک ِ. به قرب ِ :
چو نزدیکی شهر ایران رسید
همه جامه پهلوی بردرید.فردوسی.چو نزدیکی اژدها رفت شاه
به سان یکی ابر دیدش سیاه.فردوسی.چو نزدیکی مرز توران رسید
سران سپه را همه برگزید.فردوسی.تنی چند از موج دریا برست
رسیدند نزدیکی آبخست.عنصری.- به نزدیکی ِ ؛ نزدیک به. به قرب ِ. ( یادداشت مؤلف ). قریب به :
فتاده ست گفتا میان سپاه
به نزدیکی آن درفش سیاه.فردوسی.چو آمد به نزدیکی تخت شاه
بسی آفرین کرد بر تاج و گاه.فردوسی.چو آمد به نزدیکی نیمروز
خبر شد ز سالار گیتی فروز.فردوسی.- || نزدِ. پیش ِ. ( یادداشت مؤلف ) :
بود یک هفته به نزدیکی بیگانه و خویش
ز آرزوی بچه رز دل او خسته و ریش.منوچهری. || ( حامص ) جوار. همسایگی. ( ناظم الاطباء ).
- به نزدیکی ِ ؛ در جوارِ : و زمین مکران به نزدیکی پادشاهی سند بوده. ( ترجمه طبری بلعمی ).
|| ( ق ، اِ ) نواحی. ( ناظم الاطباء ). || حوالی :
بدین نزدیکی از بخشیده شاه
وثاقی هست ما را بر گذرگاه.نظامی. || ( حامص ) دنو. ( یادداشت مؤلف ). || تقرب. ( ناظم الاطباء ).
- نزدیکی جستن ؛ تقرب جستن. نزدیک شدن : هرکه به ملوک نزدیکی جوید برای طعمه و قوت نباشد. ( کلیله و دمنه ).
|| نزدیک بودن. مقرب بودن :
با همه نزدیکی شاه آن جوان
دورتری جست چو تیر از کمان.نظامی. || قرابت. خویشاوندی. ( ناظم الاطباء ). || قربت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قرب. ( منتهی الارب ). قراب. ( دهار ). وصال. مقابل دوری و بعد :
که نزدیکی بود انجام دوری.( ویس و رامین ).چو شیرین از بر خسرو جدا شد
ز نزدیکی به دوری مبتلا شد.نظامی.نزدیکی است علت محرومی
زآن چشم می نبیند مژگان را.قاآنی. || وسیلة. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). || همدمی. مصاحبت. مؤانست. ( ناظم الاطباء ). || آرامش. مباضعت. هم بستری. هم خوابی. رجوع به نزدیکی کردن شود. || زودی. آخرین هنگام. ( ناظم الاطباء ).
- در این نزدیکی ؛ در گذشته ای بسیار نزدیک.

معنی کلمه نزدیکی در فرهنگ معین

(نَ ) (حامص . ) نسبت ،خویشاوندی .

معنی کلمه نزدیکی در فرهنگ عمید

۱. نزدیک بودن.
۲. قرابت، همسایگی، خویشاوندی.
۳. مقاربت، رابطۀ جنسی.
* نزدیکی کردن: (مصدر لازم ) مقاربت، جماع کردن.

معنی کلمه نزدیکی در فرهنگ فارسی

۱ - نزدیک بودن قرب .۲ - ( اسم ) قرب جوار: نزدیکی همدان دهی است ... یادرنزدیکی : درنزدیکی کرمانشاه جنگ شد. یابهمین نزدیکی .بهمین زودی بزودی زودباشدکه عن قریب .

معنی کلمه نزدیکی در دانشنامه عمومی

نزدیکی (فیلم ۲۰۰۱). نزدیکی ( به انگلیسی: Intimacy ) فیلمی درام به کارگردانی پاتریس شرو است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به مارک رایلنس، کری فاکس، سوزانا هارکر، تیموتی اسپال و مرین فیث فول اشاره کرد.
این فیلم بر اساس رمان معروف نزدیکی اثرِ حنیف قریشی ساخته شده است.
کری فاکس توانست برای بازی در فیلمِ نزدیکی خرس نقره ایِ جشنواره فیلم برلین را از آنِ خود کند.
نزدیکی (فیلم ۲۰۱۷). نزدیکی فیلمی در ژانر درام به کارگردانی کانته میر بالاگوف است که در سال ۲۰۱۷ منتشر خواهد شد. این فیلم برای رقابت در بخش نوعی نگاه هفتادمین جشنواره فیلم کن انتخاب شده است.

معنی کلمه نزدیکی در ویکی واژه

vicinanza
نسبت، خویشاوندی.

جملاتی از کاربرد کلمه نزدیکی

نَحْنُ أَقْرَب دلیل نزدیکی است لیک چشمت به روی تاریکی است
کسی کش مرگ نزدیکی رسیدست چنین گویند کو رگ برکشیدست
بدین نزدیکی‌ات آیینه در پیش فلک چه بود بدان دوری میندیش
خرده های جان ما از شوق چون ریگ روان فکر دوری و غم نزدیکی منزل نداشت
بشد جنگ نزدیکی رود نیل هوا تیره از گرد شد همچو نیل
از دوست مرا مراد نزدیکی اوست چه دشمن اگر دور خوهد بود چه دوست
گاه در نزدیکی سالک شده دیده کوران در صفتها لک شده
بیابان مرگ حیرت گشتم از وصلت چه حالست این که از نزدیکیت دیدم ندیدم آنچه از دوری
کجا رامین درین نزدیکی ماست اگرچه او ز تاریکی نه پیداست
الهی! دیدار تو نزدیک است، لکن کار تا بدان نزدیکی بس باریک است. الهی! هر کس بر چیزی، و من ندانم که بر چه‌ام! بیمم همه آنست که کی پدید آید که من که‌ام! الهی! چون او که بر یاد است بتو شاد است، او که بتو شاد است چرا بفریاد است!