ندی

معنی کلمه ندی در لغت نامه دهخدا

ندی. [ ن ِ ] ( از ع ، اِ ) مماله نداء است. رجوع به ندا و نداء شود :
تنم به مهر اسیر است و دل به عشق فدی
همی به گوش من آید ز لفظ عشق ندی.ادیب صابر.اگر مرا ندی ارجعی رسد امروز
وگر بشارت لاتقنطوا رسد فردا.خاقانی.عارفان نظری را فری اینجا خوانند
هاتفان سحری را ندی اینجا شنوند.خاقانی.از گنبد فلک ندی آمد به گوش او
کای گنبد تو کعبه حاجت روای خاک.خاقانی.جان پروانه همی دارد ندی
کای دریغا صدهزارم پر بدی.مولوی.قوتی و راحتی و مسندی
در میان جان فتادش زآن ندی.مولوی.
ندی. [ ن َ دا ] ( ع اِ ) خاک نمناک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). ثَری ̍. ( اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || نم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( دهار ). تری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ثاد. نداوت. ندوت. رطوبت. بلل. ج ، انداء، اندیة. || تری روز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). تری روز مانند شبنم و باران. ( ناظم الاطباء ). شبنم. ژاله. ما اصاب من بلل و بعضهم یقول ما سقط آخر اللیل واما الذی یسقط اوله فهو السدی. || باران.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || پیه. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). چربی. ( ناظم الاطباء ). شحم. ( اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || پایان چیزی و نهایت آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). غایت. ( از اقرب الموارد ). || چیزی است که بدان بوی خوش کنند مانند بخور. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از آنندراج ). چیزی که بدان بوی خوش کنند و بخور دهند. ( ناظم الاطباء ). ج ، انداء، اندیة. || بلندآوازی. ( منتهی الارب ). بلندی آواز. ( آنندراج ). بلندی آواز و دوری آن. ( ناظم الاطباء ). || دهش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بخشش. ( ناظم الاطباء ).جود. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). فضل. خیر. ( المنجد ).عطاء. ( از منتهی الارب ). سخا. جوانمردی :
آمد آن اصل شرع و شاخ هدی
آمد آن برگ عقل وبار ندی.بوالفرج.|| علف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). علف تازه. ( ناظم الاطباء ). کلأ. ( اقرب الموارد ) ( از المنجد ). گیاه. || ( مص ) نمناک و تر شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). نمگن شدن. ( زوزنی ). تر شدن. ( دهار ). || از دور آواز کردن کسی را. ( ناظم الاطباء ). || جود کردن. ( زوزنی ). جوانمردی کردن. ( دهار ).

معنی کلمه ندی در فرهنگ معین

(نَ دا ) [ ع . ] ۱ - (اِ. )شبنم ، ژاله .۲ - (اِمص . ) بخشش ، بخشندگی .

معنی کلمه ندی در فرهنگ عمید

بانگ، آواز: از گنبد فلک ندی آمد به جسم او / کای گنبد تو کعبهٴ حاجت روای خاک (خاقانی: ۲۳۸ ).
۱. نم، شبنم.
۲. باران.
۳. گیاه تازه.
۴. خاک نمناک.
۵. بخشش و دهش.
۶. بخور.

معنی کلمه ندی در فرهنگ فارسی

( اسم ) ندائ .
ده کوچکی از دهستان بهار باد بخش بافق شهرستان یزد است .

معنی کلمه ندی در ویکی واژه

شبنم، ژاله.
بخشش، بخشندگی.

جملاتی از کاربرد کلمه ندی

همه عقل است با دل تو ندیم همه جود است با کف تو قرین
چو مویی سرکشی پیوست بر من فرو بندی بمویی دست بر من
بیاورد شطرنج بوزرجمهر پراندیشه بنشست و بگشاد چهر
او به زبان‌های اردو، انگلیسی و هندی نیز تسلّط دارد و تاکنون در بیش از ۶۰ سمینار و کنفرانس بین‌المللی، به ویژه در ایران و هند شرکت داشته‌است.
در کوتاه مدت، عرضه پول به‌طور عادی با جریانهای پرداخت بین‌المللی از پیش تعیین می‌شود. اگر بانک مرکزی نرخ ارز را حفظ کند که مطابق با مازاد تراز پرداخت‌ها باشد، با گذشت زمان پول به داخل کشور ورود می‌کند و عرضه پول افزایش می‌یابد (و بالعکس برای کسری پرداخت). اگر بانک مرکزی برای جبران این تغییرات ناشی از تراز پرداخت در عرضه پول - روندی به نام خنثی سازی - عملیات باز بازار را در بازار اوراق بهادار داخلی انجام می‌داد - با کاهش منابع داخلی خود، پول تازه‌وارد را جذب می‌کرد. (یا برعکس اگر پول از کشور بیرون می‌آمد). اما تحت تحرک کامل سرمایه، با جبران بیشتر جریانهای بین‌المللی، چنین خنثی سازی انجام می‌شود.
چشم زخم روی همچون آتشت مسکین دلم گر پسندی چون سپندت روز و شب در آتشست
یکی چتر هندی برآمد ز دور ز هر سو گرفته سواران تور
پس از جنگ، سِنت-جورجی شروع به کارهای تحقیقاتی در پوژونی (اسلواکی امروز) کرد. او در طول چند سال، چندین بار دانشگاه عوض کرد تا اینکه در نهایت در دانشگاه خرونینگن ماندگار شد و بر روی شیمی در زمینهٔ تنفس سلولی تمرکز کرد. مطالعات او در این زمینه باعث شد تا بتواند به عنوان نماینده از سوی بنیاد راکفلر در دانشگاه کمبریج انتخاب شود. او مدرک دکتری خود با عنوان «اسید هگزورونیک» از بافت غدهٔ آدرنال را در سال ۱۹۲۷ از دانشگاه کمبریج دریافت کرد.
که از من به بهمن شه تاجدار همی گو که ای پور اسفندیار
یک پرونده صادر شده در آوریل ۲۰۰۲ توسط عامل ساندرا اپستین علیه آژانس اندیوور اتهامات توسط اپستین و دیگر کارکنان اندیوور را علیه امانوئل مطرح کرد. دعاهای اپستین با پرداخت ۲٫۲۵ میلیون دلار حل شد.
از سر دل نگذشتیم به چندین وحشت ناله‌های جرس ما ز جرس آبله پاست
تو طمع داری که با چندین گناه داخل جنت شوی ای رو سیاه
من ندیدم در میان کوی او در درو دیوار الا روی او
گر تو اندیشه از خدا نکنی چکند ای خدا، کسی چکند؟!
مارکو فان باستن، دیگر ستاره هلندی بود که در سال‌های ۸۸ و ۸۹ دو بار پیاپی توپ طلا را به ویترین افتخارات خود افزود. او در این دوسال، با هم تیمی‌های خود گولیت و بارزی رقابت داشت.