نشنیده
معنی کلمه نشنیده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه نشنیده
نداری تاب درد دل، همان به که احوال مرا نشنیده باشی
بود فرش دایم درین بوستان بهاری که نشنیده نام خزان
در سفت به وصف گهر اشک تو جامی زینسان سخن پاک و روان کس نشنیده
بسی کوه و هامون بگردیدهام نشانی ز سالار نشنیدهام
آنچه هرگز آدمی نشنیده است نه کسی دانسته و نه دیده است
هرگز افسون مژه بر هم زدن نشنیدهایم ما سیهبخان شبی دارپم لیک افسانه نیست
کجا چون شب تیره من دیدهام ز پیر و جوان نیز نشنیدهام
نشنیده یی که جد من اصحاب کهف را رفتست همچو گرد به دنبال کاروان
پیری و چون جوان رخ خود جلوه میدهی نشنیدهای که: زشت بود پیر جلوه گر؟
به زاهد نگفتم ز درد محبت که نشنیده بود آنچه من دیده بودم
پس از مرگ پروانه فروهر، دخترش پرستو فروهر، شعرهای برگزیده او را گردآورد و ۱۳۷۹ در کتاب «شاید یک روز» از انتشارات جامعه ایرانیان به چاپ رساند. سیمین بهبهانی در یادداشت آغازین کتاب، نوشت: «با شعر پروانه فروهر پس از فاجعهٔ قتلش آشنا شدم. پیشاز آن میدانستم که شعر میگوید، اما هیچگاه از زبان خودش نشنیدهبودم، بس که فروتن بود.» بهبهانی در این یادداشت سه درونمایهٔ اصلی شعر او را عشق، وطنپرستی و مبارزه در راه حق و آزادی برشمرد.
«پرندهٔ آتشین»، استراوینسکی را به عنوان آهنگسازی جدید و هیجانانگیز به همه شناساند و «پتروشکا»، تحسین بیشتری برای او بههمراه آورد. اما اجرای اثر منحصربهفرد دیگرش، «پرستش بهار» بود که جنجال بزرگی در دنیای موسیقی بهراه انداخت و بحثهای داغی را در همهجا برانگیخت. تا بهآنروز کسی هرگز چیزی شبیه به آن نشنیده بود. در کارهای بعدی او تغییرات چشمگیری به چشم میخورد.