معنی کلمه نشئه در لغت نامه دهخدا
هر کس به نشئه ای تاخت با نشئه کار خود ساخت
منهم زدم به وافور پک بی شمارو بی مرّ.ایرج.
نشئة. [ ن َ ءَ / ءِ ] ( از ع ، اِ ) حالت سرور و فرحی که از خوردن مسکرات پدید می آید. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نشأه و نشوه شود. || آفرینش. ( ناظم الاطباء ).
- آن نشئه ؛ قیامت. ( ناظم الاطباء ).
- این نشئه ؛ این جهان. ( ناظم الاطباء ).