نشانگاه. [ ن ِ ] ( اِ مرکب ) جای نشان کرده شده. ( ناظم الاطباء ) : نشانگاه کورش کنون ایدر است یکی بهره از وی به دریا در است.اسدی.نشان دادند و چون آگاه شد شاه زمین را داد کندن بر نشانگاه. || نشان حدود. ( آنندراج ). || هدف. نشانه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه نشانگاه در فرهنگ فارسی
جای نشان کرده شده . یا نشان حدود . یا هدف . نشانه .
جملاتی از کاربرد کلمه نشانگاه
نشانگاه گورش کنون ایدرست یکی بهره از وی به دریا درست
همیشه تا که سجودی بود عقبت رکوع در تو باد چو قبله نشانگاه سجود
نشان دادند و چون آگاه شد شاه زمین را داد کندن بر نشانگاه