نشیمنگاه

معنی کلمه نشیمنگاه در لغت نامه دهخدا

نشیمنگاه. [ ن ِ م َ ] ( اِ مرکب ) آنجا که نشینند. ( یادداشت مؤلف ). جای نشستن. || آشیانه. لانه. رجوع به نشیمن شود. || آنجای تن که بر او نشینند. مقعد. ( یادداشت مؤلف ). || آنچه بر آن نشینند. رجوع به نشیمن شود.

معنی کلمه نشیمنگاه در فرهنگ معین

( ~ . )(اِمر. )جای نشستن ، نشستنگاه .

معنی کلمه نشیمنگاه در فرهنگ عمید

۱. جای نشستن، نشستنگاه.
۲. [قدیمی] خانه.

معنی کلمه نشیمنگاه در فرهنگ فارسی

جای نشستن، نشستگاه
( اسم ) ۱ - محل نشستن : شاهین ...از نشیمنگاه دست سلاطین برخاسته و بالای سر او بتفاخر ایستاده ...

معنی کلمه نشیمنگاه در ویکی واژه

جای نشستن، نشستنگاه.

جملاتی از کاربرد کلمه نشیمنگاه

اکثر دستگاه‌های تزریق‌گر خودکار سرنگ‌های یکبار مصرف و فنردار هستند. تزریق‌گرهای خودکار طوری طراحی شده‌اند که به راحتی قابل استفاده هستند و برای تجویز توسط بیماران یا پرسنل غیر آموزش دیده در نظر گرفته شده‌اند. محل تزریق بستگی به داروی پرشده در دستگاه دارد، اما به‌طور معمول در ران یا نشیمنگاه تجویز می‌شود.
یاد آن رخسار گلگون می‌برد حالت ز من هرکجا طرف گلستانم نشیمنگاه شد
یا مگر مغرب نشیمنگاه عنقا شد کز او پیش چشم ناظران ابروی زال آمد پدید
خس و خاری که در این سرزمین است نشیمنگاه سرو و یاسمین است
گذر کن از نشیمنگاه غولان از این دنیا وجود خویش برهان
گفت چون من روم پس از شش ماه رخت بندی ازین نشیمنگاه
واژه مقعد در زبان عربی به معنای نیمکت است و ارتباطی با نشیمنگاه و مقعد دارد.