معنی کلمات حرف "ر" - صفحه 4
- روفته
- رول
- روم
- روماند
- رومانیایی
- رومه
- رومی خو
- روحانیون
- روسیا
- روشندلی
- روشنفکر
- روشنک
- روشنگر
- روشنی
- روع
- روغ
- روغن تفاله زیتون
- روبروی
- روبست
- روبش
- روبل
- روبنده
- روبی
- روتاری
- روح الامین
- روحانی
- روحانیان
- ریده
- ریز
- ریزان
- ریزاندامگان
- ریزرشته
- ریزشگاه
- ریزنده
- ریستن
- ریسک
- ریسیدن
- رگه
- رگو
- ریاح
- ریاحین
- ریاست
- ریاض
- ریاضی
- ریان
- ریب
- ریبت
- رکاب
- رکابدار
- رکاکت
- رکز
- رکعت
- رکلام
- رکن
- رکه
- رگه آ
- رگه ۱
- ریک
- ریگی
- روایتگری
- روایتی
- روبرو
- رومی کلاه
- رومی
- رون
- رونالدو
- روند
- روندی
- رونق
- رونوشت
- روه
- روپوش
- روژ
- روی آوردن
- روین
- روینده
- رویه ۱
- رویگردانی
- ریخته گر
- ریختهگر
- ریختگی
- ریش سفید
- رینگ
- ریون
- ریوه
- ریپورت
- ریژ
- روایی
- رویی
- ري
- رژه
- رژیم دستنشانده
- ریتون
- ریث
- ریح
- ریحان
- ریخ
- ریخت
- ریدن
- رمزنگار
- رمزه
- رمزگذاری
- رمزی
- رمش
- رمق
- رمه
- رمو
- رمیدگی
- رناتن
- رنب
- رنج بردن
- رنج
- رنده
- رهزن
- رهزنی
- رهسپار
- رهن
- رهنمای
- رهنمونی
- رهو
- رهوار
- رهگذار
- رهگیر
- رهی ه
- رهیدن
- رهیده
- رهین
- رو به راه
- روائی
- روابط
- روات
- رواج
- روادید
- روان پزشک
- روانبخش
- روانی
- روانکاو
- روایات
- ركز
- رل
- رله رادیویی
- رم باستان
- رماح
- رمانس
- رمانی
- رمایه
- رمد
- رمز ۱
- رقاب
- رقاصی
- رقاع
- رقبات
- رقعه
- رقوم
- رمس
- رفل
- رفوگر
- رویه
- رسن
- روب
- ریسمان
- روزی
- رفیق
- روده
- رد قلم
- رقمی
- رنگ آمیز
- راهواری
- رغبت
- رخوت
- ردای
- ردهبندی
- رزمساز
- رخ دادن
- رخت کن
- روسوفیل
- رای دادن
- راهنورد
- رامشگر
- روانکاوی
- رهنامه
- رنگدانه
- رماننویس
- رضایت بخش
- رویین دژ
- روی گر
- رزم آور
- رودری
- رژیم
- رفتاری
- روی نهادن
- رونده
- رد کردن
- رله
- رال
- رفت و آمد
- ربط
- رساندن
- راحا
- رزمنامه