روبش

معنی کلمه روبش در فرهنگستان زبان و ادب

{wipe} [سینما و تلویزیون] نوعی جلوۀ انتقالی که در آن یک نما به تدریج نمای دیگری را به اشکال مختلف بیرون راند یا پاک کند یا بپوشاند

معنی کلمه روبش در ویکی واژه

نوعی جلوۀ انتقالی که در آن یک نما به‌تدریج نمای دیگری را به اشکال مختلف بیرون راند یا پاک کند یا بپوشاند.

جملاتی از کاربرد کلمه روبش

ناگه آورد آفتاب عمر او رو در غروب وز غروبش تیره شد عالم بچشم شیخ و شاب
خیمه کشت ازگل روبش گلشن ناقه کشتند و شد آتش روشن
عرش اعظم که بود بال ملک جاروبش قبه بارگه حشمت درویشان است
من ترا ماهی نهادم در کنار که غروبش نیست تا روز شمار
نباشد جز برای میگساران عرصه بستان که جاروبش نسیم صبح و آبش رشح باران زد
کرا به گیتی سیر بهار و بستانی است مرا ز روبش سیر بهار و بستان بود
بنمود کوکب او رو در نشیب و عالم شد تیره از غروبش چون از غروب بیضا
آفتابی را که خواهد شد سیاه وز غروبش بر لوش دادند راه
الکترون‌های ثانویه عامل اصلی تصویرسازی در میکروسکوپ الکترونی روبشی هستند.
سهمگین‌ سمجی چو تاری مسکنی بسته برروبش دری چون آهنی
آن قبله‌ای‌ که جانب محراب ابروبش خم دارد از هلال غرور نگاه عید