رکز. [ رَ] ( ع مص ) برزمین زدن نیزه را و سپوختن در آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نیزه در زمین فروبردن. ( دهار ). نیزه فروبردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ازاقرب الموارد ). || برجستن رگ و پریدن آن.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اختلاج ؛ پریدن رگ. ( ناظم الاطباء ). || ثابت کردن. بپای کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) ( از اقرب الموارد ). || صاحب رکاز شدن. ( ناظم الاطباء ) . رکز. [ رِ ] ( ع اِ ) حس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || آواز نرم. ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن جرجانی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آواز ضعیف. ج ، ارکاز. ( یادداشت مؤلف ). صوت خفی. ( اقرب الموارد ). || مرد دانا وعاقل و جوانمرد. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
معنی کلمه ركز در فرهنگ معین
(رَ کْ ) [ ع . ] (مص م . ) ثابت کردن ، به پای کردن .
معنی کلمه ركز در فرهنگ عمید
۱. نیزه یا چیز دیگر مانند آن را در زمین فرو کردن. ۲. پابرجا کردن، پایدار ساختن.
معنی کلمه ركز در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار) «رِکْز» به معنای صدای آهسته است، و به چیزهایی که در زیر زمین پنهان می کنند، «رکاز» گفته می شود، یعنی این اقوام ستمگر و دشمنان سرسخت حق و حقیقت، آن چنان درهم کوبیده شدند که حتی صدای آهسته ای از آنان به گوش نمی رسد. (بکسر اول) صوت خفی (کمترین صدا) چنان که در مجمع و مفردات و اقرب آمده . چه بسا از مردمی که پیش از آنها هلاک کردیم آیا کسی از آنها را میبینی و یا کمترین صدائی از آنها میشنوی؟! این کلمه فقط یک بار در قرآن آمده است.
معنی کلمه ركز در ویکی واژه
ثابت کردن، به پای کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه ركز
آل گرگ 'روستایی از توابع بخش مركزي شهرستان هيرمند در استان سیستان و بلوچستان.
«نظریهٔ اُمّالقُریٰ» نخستین بار توسط عبدالرحمن کواکبی در مورد شهر مكه كه مركز مذهبی جهان اسلام است، به كار گرفته شد. وی برای حل مشکلات جهان اسلام، اجتماع رهبران و اندیشمندان، دانشمندان و فرهیختگان جهان اسلام در مکه به عنوان «امت اسلام» را پیشنهاد کرد. اگر کشوری به عنوان «اُمّالقُریٰ» جهان اسلام شناخته شود به گونهای که ثبات آن برابر با ثبات اسلام و کشورهای اسلامی و ضعف آن برابر با ضعف اسلام و کشورهای اسلامی باشد، اگر تعارضی بین دستیابی به منافع ملی یا منافع عمومی مسلمانان ایجاد شود، منافع «امالقری» - البته اگر حیاتی و ضروری باشد - بر منافع ملل اسلامی برتری دارد. بنابراین، در صورت تعارض بین این دو مقوله، تکلیف دولت بینالمللی اسلامی روشن است.