رنج

رنج

معنی کلمه رنج در لغت نامه دهخدا

رنج. [ رَ ] ( اِ ) محنت. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). زحمت. مشقت. ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ). کُلْفَت. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). تعب. عناء. سختی ناشی از کار و کوشش. تعب که در کار برند :
آنچه با رنج یافتی و به ذل
تو به آسانی از گزافه مدیش.رودکی.به رنج اندر است ای خردمند گنج
نیابد کسی گنج نابرده رنج.فردوسی.گهی رزم بودی گهی ساز بزم
ندیدم ز کاوس جز رنج رزم.فردوسی.وز آن پس به خراد برزین بگفت
یک امروز با رنج ما باش جفت.فردوسی.چو سرو سیمین بودی چو نال زرد شدی
مگر ز رنج بنالیده ای براه اندر.فرخی.تا قواعد دوستی که اندر آن رنج فراوان برده آمده است تا استوار گشته استوارتر گردد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 209 ). بوسهل آمد و پیغام امیر [ مسعود ] آورد که خداوند سلطان می گوید که خواجه به روزگار پدرم آسیبها و رنجها دیده است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 146 ). نوشتکین در پیش بودو جنگی پیوستند و حصاریان را بس رنجی نبود و سنگی می گردانیدند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 572 ).
چه باید کشید اینهمه رنج و باک
به چیزی که گوهرش یک مشت خاک.اسدی.چو باشد جهانی بدو دشمن است
چو نبود غم جان و رنج تن است.اسدی.رنج امروزین آسودن فردایین بود. ( قابوسنامه ).
تا نبینی رنج و ناموزی ز دانا علم حق
کی توانی دید بی رنج آنچه نادان آن ندید.ناصرخسرو.نبینی که چون بازگشتی بساعت
به راحت بدل گشت رنج درازش.ناصرخسرو.اینهمه لهو است و باشدلهو کار کودکان
رنج بردن در ره تقوی بود کار رجال.معزی.هیولا چیست ؟ اﷲ است فاعل ، وین بدان ماند
که رنج باربر گاو است و آید ناله از گردون.سنائی.پس اگر روزی چند صبرباید کرد در رنج عبادت... عاقل چگونه سر باززند. ( کلیله و دمنه ). و کسری را به مشاهدت اثر رنجی که در بشره برزویه هرچند پیداتر بود رقتی عظیم آمد. ( کلیله و دمنه ). هرکه درگاه ملوک را لازم گیرد و از رنجهای صعب تجنب ننماید هرآینه مراد خویش... او را استقبال واجب بیند. ( کلیله و دمنه ).
به رنج نفس جهان را فکن به آسایش
که رنج نفس به ملک اندرون کرام کشند.

معنی کلمه رنج در فرهنگ معین

(رَ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - آزار، آزردگی . ۲ - اندوه ، درد. ۳ - تلاش ، کوشش .

معنی کلمه رنج در فرهنگ عمید

۱. حالت ناخوشایند در انسان یا حیوان بر اثر درد، خستگی، و مانند آن.
۲. [قدیمی] بیماری، مرض.
۳. [قدیمی] صدمه، ضربه، آسیب.
۴. [قدیمی] زحمت، سختی و مشقت ناشی از کار وکوشش: نه گشت زمانه بفرسایدش / نه آن رنج و تیمار بگزایدش (فردوسی: ۱/۸ ).
* رنج باریک: (پزشکی ) [قدیمی] تب دق، تب لازم، بیماری سل.
* رنج بردن: (مصدر لازم )
۱. تحمل سختی و مشقت کردن، زحمت کشیدن.
۲. درد کشیدن.
۳. اندوه خوردن، رنج کشیدن.
* رنج دیدن: (مصدر لازم ) [مجاز]
۱. آزار دیدن، به رنج و محنت گرفتار شدن
۲. آسیب دیدن.
* رنج کشیدن: (مصدر لازم ) رنج بردن، تحمل سختی و مشقت کردن، زحمت کشیدن.

معنی کلمه رنج در فرهنگ فارسی

آزار، درد، محنت، زحمت، سختی ومشقت ناشی ازکار
( اسم ) ۱ - آزار زحمت مشقت . ۲ - انده غم حزن . ۳ - درد رائ . ۴ - کوشش جهد . یا رنج باریک مرض دق . توضیح : ترحمه دق عربی است . یا رنج قدم پایمزد حق القدم . یا به رنج افکندن ( انداختن ) دچار زحمت و مشقت کردن .

معنی کلمه رنج در دانشنامه عمومی

رنج (بازی ویدئویی). رنج ( به انگلیسی: Agony ) یک بازی ویدئویی ساید اسکرولینگ و شوتم آپ است که در سال ۱۹۹۲ میلادی توسط شرکت Art & Magic تولید و به وسیله «سایگنوسیس» به طور انحصاری برای رایانه های آمیگا در اروپا منتشر گردید.
این محصول، یک بازی دوبعدی شوتم آپ با پس زمینه و فضاهای فانتزی و سوررئال است. قهرمان بازی یک جغد ( نماد شرکت سایگنوسیس ) است که در مسیری طولانی ( شش مرحله پر از دشمن و هیولاهای فراوان ) در حال پرواز می باشد. این جغد می تواند دشمنان خود را در مسیر، با فرستادن اکوهای کشنده از سر راه برداشته و به آن ها ضربه بزند.
بر طبق کتابچه راهنمای رسمی این محصول، داستان بازی اینگونه نقل گردیده: «جادوگر بزرگ خورشیدی ( اکانتروپسیس ) به بهای از دست دادن جان خود، موفق به کشف «نیروی عظیم کهکشانی» می شود. او قبل از مرگش رمز و راز این نیروی عظیم را به شاگردانش ( الستس و منتور ) یاد می دهد. منتور از این نیرو برای مقاصد شیطانی خود استفاده کرده و الستس را تبدیل به یک جغد می کند، و اینک الستس در قامت یک جغد برای انتقام و رسیدن به «نیروی عظیم کهکشانی» باید از میان افراد و تله های منتور به سلامت بگذرد. »
به دلیل محدودیت های حافظه رم موجود در آمیگا، این بازی هیچ قسمتی برای معرفی داستان و قهرمان بازی ندارد.
این بازی به خوبی از توانایی های رایانه آمیگا استفاده می کند، از جمله این قابلیت ها می توان به استفاده مناسب از میزان رنگ ها، استفاده از حالت گرافیکی هاف برایت برای خلق تصاویر بین مرحله های بازی، سه لایه گرافیکی به صورت موازی برای ایجاد پس زمینه لغزان مراحل و استفاده از پلت رنگ قابل جابجایی و پلت پس زمینه چشمک زن جهت شبیه سازی رنگ های بیشتر، اشاره کرد. این بازی بر روی سه عدد فلاپی دیسک منتشر و بر روی تمامی مدل های آمیگا قابل استفاده بود. موزیک استفاده شده در قسمت تیتر بازی، مانند بقیه موسیقی های تولید شده آمیگا با استفاده از سمپل های صوتی ساخته شده بود.
تم موسیقی این بازی توسط «تیم رایت» تهیه شده و به صورت کلاسیک توسط پیانو نواخته می شود. این تم موسیقی توسط گروه موسیقی دیمو بورگیر و در قطعه Sorgens Kammer از آلبوم Stormblåst مورد استفاده قرار گرفت. البته این گروه از این موضوع اطلاع نداشت که این تم مربوط به «تیم رایت» و بازی «رنج» است و طی ماه ها مذاکره بین ویل رایت و دیمو بورگیر، در نهایت این گروه در ضبط مجدد آلبوم Stormblåst از این قطعه موسیقی استفاده نکرد.

معنی کلمه رنج در دانشنامه آزاد فارسی

رنج (suffering)
درد جسمی یا روحی، که در ادیان مختلف به اشکال متفاوت تعبیر می شود. در ادیان هندو، بودا، و جَین، رنج نتیجۀ مستقیم اعمال (کارما) در حیات کنونی یا زندگانی های پیشین (در تناسخ) است. در ادیان چینی از عدم توازن بین یین و یانگ، نیروهای عالم، سرچشمه می گیرد. در مسیحیت، اسلام، و یهودیت، چگونگی تعبیر رنجِ ظاهراً محتوم، با نظر به صفتِ مهربانی خداوند، مسئله ای بحث انگیز است. مسیحیت و یهودیت بر این باورند که خدا دنیا را خیر آفریده است و رنج از نافرمانی انسان از خداوند نشأت می گیرد. هردو دین، انتظار عصری را می کشند که اثری از رنج در آن نخواهد بود. اسلام رنج را امتحان الهی می داند که در سایۀ ایمان و صبر موجبات رشد و تعالی آدمی را فراهم می آورد.

معنی کلمه رنج در ویکی واژه

sofferenza
tormento
آزار، آزردگی.
اندوه، درد.
تلاش، کوشش.

جملاتی از کاربرد کلمه رنج

همچو شهد و سرکه در هم بافتم تا سوی رنج جگر ره یافتم
رنجی که چشم شب پره از نور دیده است زخم دلم ز مرهم کافور دیده است
تو را تاب تب زار و رنجور کرد فلک از کنار پدر دور کرد
به دست آمدت گرچه بی‌رنج، گنج مده مزد مزدور نابرده رنج
آن جا که منم پیر و جوان بی خبرانند کس رنجه مسازید و مگیرید سراغم
جان و دل خود به غم مرنجان نه سنگ‌دلی نه آهنین‌جان
پیش چشمش چو شود تیز نگاه لعب شطرنج بود شاهی شاه
او از سابقه طولانی به عنوان مربی در طول کارنامه شطرنجی خود نیز برخوردار می‌باشد.
چنان دید در بخشش گنج رنج کزآن مایه طیهور پر کرد گنج
زری کاسان بدست آری تو بی رنج ز دست آسان رود گر هست صد گنج
ز لعلش بوسه ئی می خواستم گفت نباید داد شیرینی برنجور