معنی کلمه روده در لغت نامه دهخدا
1- روده کوچک که لوله ای است بطول تقریبی 8 متر و قطر 3 سانتی متر، و سه قسمت متمایز دارد: اثناعشر که از معده شروع میشود و قریب 25 سانتی متر طول دارد، روده تهی که بعد از اثناعشر قرار دارد، روده دراز که دیواره آن نازکتر است.
2- روده بزرگ که تقریباً یک متر و نیم طول و 7 تا 10 سانتیمتر قطر دارد و شامل سه قسمت متمایز است : 1- روده کور که در انتهای آن زایده آپاندیس وجود دارد. 2- قولون ( قولون صاعد، افقی و نازل ). 3- راست روده ، بطول تقریبی 25 سانتی متر که تا مخرج مستقیماً ادامه دارد :
ز چوبی کمان کرد وز روده زه
ز هر سو برافکند بر زه گره.فردوسی.که همواره باشی تو زو تندرست
بباید به دارو ترا روده شست.فردوسی.به طبل نافه مستسقیان بخور جراد
به باد روده قولنجیان به پشک ذباب.خاقانی.تا بنوای مدیح وصف تو برداشتم
رود رباب من است روده اهل ریا.خاقانی.روده تنگ به یک نان تهی پرگردد.( گلستان ).شهله چربش دوله کیپا پاچه دست و کله سر
روده زیچک شش حسیبک دل کباب و خون جگر.بسحاق اطعمه.- روده بر شدن ازخنده ؛ سخت و بسیار طویل خندیدن.
- روده بزرگه روده کوچکه راخوردن ؛ سخت گرسنه بودن.
- امثال :
اگر جراحی روده خودت را جابگذار ، نظیر: اگر بابابیل زنی باغچه خودت را بیل بزن ؛ یعنی اگر کاری توانی انجام دادن و مصلحتی توانی اندیشیدن و عیبی توانی رفع کردن خود اولیتر از دیگران هستی. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
کلاغ روده اش درآمده بود میگفت جراحم . رجوع به مورد بالا شود.