معنی کلمه روانبخش در لغت نامه دهخدا
بهر کار کو ساخت داننده اوست
روان بخش و روزی رساننده اوست.اسدی.ادریس قضابینش و عیسی روان بخش
داده لقبش در دو هنر واضع القاب.خاقانی.خون شددلم از حسرت آن لعل روان بخش
ای درج محبت به همان مهر و نشان باش.حافظ.|| ( اِخ ) نام فرشته ای است که علم و دانش با اوست و به عربی او را روح القدس خوانند. ( برهان قاطع ) ( از آنندراج ) : و هو الاب القریب من عظماء رؤساء الملکوت القاهرة، «روان بخش » روح القدس ، واهب العلم و التأیید، معطی الحیاة و الفضیلة. ( حکمة الاشراق شهاب الدین سهروردی چ هانری کربین ص 201 ).