رفل

معنی کلمه رفل در لغت نامه دهخدا

رفل. [ رَ ] ( ع مص ) پر کردن چاه را از آب. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || خرامیدن و دامن کشان رفتن و با اهتزاز رفتن یعنی برداشتن دست را باری و فروکردن آن را باری دیگر. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رَفَلان. ( منتهی الارب ). خرامیدن. ( المصادر زوزنی ) ( یادداشت مؤلف ). دامن کشان رفتن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به رفلان شود. || دراز کردن دامن جامه خود را و بالا کشیدن آن را از روی تبختر. ( ناظم الاطباء ). دراز کردن جامه و خرامیدن در آن. ( تاج المصادر بیهقی ). || رَفَل. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). رجوع به رَفَل شود.
رفل. [ رَ ف َ ] ( ع مص ) رَفل. نتوانستن نیکو پوشیدن جامه را. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). || نتوانستن نیکو کردن هر کاری را. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ).
رفل. [ رِ ] ( ع اِ ) دامن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
رفل. [ رَ ف َ ] ( ع اِ ) رفل الرکیة؛ جای ژرف از چاه. || رفل رفل ؛ کلمه ای که بدان میش را جهت دوشیدن خوانند. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
رفل. [ رَ ف ِ ] ( ع ص ) نعت است از رَفل و رَفَل به معنی اَرفَل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گول. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). احمق. ( مهذب الاسماء ). || مردی که جامه را نیکو نتواند پوشید و هیچ کاری را نیکو نتواند کرد. ( ناظم الاطباء ).
رفل. [ رِف ْ ف َ] ( ع ص ) جامه درازدامن. ( ناظم الاطباء ). درازدامن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || اسب درازدم بسیارگوشت. || جامه فراخ. || شترفراخ پوست. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

معنی کلمه رفل در فرهنگ عمید

خرامان رفتن، خرامیدن، دامن کشان رفتن.

معنی کلمه رفل در فرهنگ فارسی

( مصدر ) خرامیدن بناز رفتن .

معنی کلمه رفل در ویکی واژه

خرامیدن، به ناز رفتن.

جملاتی از کاربرد کلمه رفل

آنهالت-بیترفلد ۱۸۴٬۸۷۷ نفر جمعیت دارد.
بل برفلک ایجاد یمن قلمش محور
پا از سرِ این حدیث درنه فلسی ز هزارفلسفی به
گر ز بهر قُوْت خلق و راحت و نفع جهان برفلک شمس و قمر باشند دایم در سفر
در ۲۱ می ۲۰۰۶ مارتین لوپز اعلام کرد که به دلیل مشکلات سلامتی؛ راهش را از اپث جدا کرده‌است. گروه مارتین اکسنروت، که به همراه اکرفلت در پروژهٔ بلودبث به عنوان درامر همکاری می‌کرد، را جایگزین وی کرد.
دو لشکر دگر باره بر جای شد همی برفلک ناله نای شد
اگرچه روده بزرگ از نظر نوعی که روده کوچک از آن استفاده می‌کند، دارای حرکت پریستالسی است، اما نیروی محرک اولیه نیست. در عوض، انقباضات عمومی به نام حرکات توده ای یک تا سه بار در روز در روده بزرگ اتفاق می‌افتد و باعث می‌شود که کیموس (اکنون مدفوع) به سمت راست روده حرکت کند. حرکات دسته جمعی معمولاً توسط وعده‌های غذایی انجام می‌شود، زیرا وجود کیموس در معده و اثنی عشری آنها را برانگیخته می‌کند (رفلکس معده).
برفلک پرهاست ز اشجار وفا اصلها ثابت و فرعه فی السما
در ماه می ۲۰۱۰، استک آورفلو به عنوان شرکت جدید خودش، در سرمایه‌گذاری خطرپذیر از یونین اسکوئر ونچرز و سایر سرمایه‌گذاران به مبلغ ۶ میلیون دلار دست یافت و تمرکزش را به توسعه سایت‌های جدید پاسخ سوالات در موضوعات خاص تغییر داد.
نوع خواندن اکرفلت در اپث همواره بین خوانندگی معمولی و خوانندگی سبک دث متال برای بخش‌های سافت و هوی جابه‌جا می‌شود، او در برخی قسمت‌های آهنگ‌ها نجواگونه می‌خواند. درحالی‌که در آلبوم‌های نخست گروه کاملاً از نوع خواندن دث متال استفاده می‌شد؛ اما بعدها گروه از نوع خواندن معمولی نیز استفاده کرد، به‌طوری‌که در دو آلبوم نفرین‌شدگی و میراث کل آلبوم از نوع خوانندگی معمولی استفاده شده‌است.
این طبق را درفلان جا جای ده یا بیار آن کاسه را اینجا بنه
شاهدان یهوه گروهی برآمده از دانشجویان بین‌المللی کتاب مقدس مستقر در ایالات متحده بودند که از دهه ۱۸۹۰ تبلیغات مذهبی در اروپا را آغاز کردند. یک شعبه از انجمن در سال ۱۹۰۲ در البرفلد آلمان افتتاح شد. تا سال ۱۹۳۳، حدود ۲۰٬۰۰۰ شاهد به عنوان مبلغ فعال خانه به خانه فعالیت می‌کردند و مراسم یادبود سالانه آنها حدود ۲۵۰۰۰ نفر را به خود جلب می‌کرد. در درسدن، تعداد دانشجویان کتاب مقدس بیشتر از همین تعداد در نیویورک بود.
همیشه تا که فلک گرد خاک میگردد همیشه تا که قمر برفلک مدار کند
چون سوزن از لباس تعلق برهنه شو پا چون مسیح برفلک چارمین گذار
در این دوره اپث یک آهنگ جدید[پ ۲۴] هم ساخت و ضبط کرد که در موسیقی بازی خدای جنگ ۳ از آن استفاده شد. اکرفلت آن آهنگ را نزدیک به سبک متال نمی‌داند.
حال گروهی به نام فایرفلایز به رهبری شخصی به نام مارلین تشکیل شده‌است که آن‌ها معتقدند برای مقابله با این قارچ راهی وجود دارد و هدف از تشکیل این گروه پیدا کردن راه مقابله و بازگشت دوباره به زندگی معمولی است.
بارخ رخشان چون گرد مهی برفلکی بر سماوات علی بر شده زیشان لهبی
رفتن دیو تا هوا باشد جای او برفلک کجا باشد؟