رومی خو
معنی کلمه رومی خو در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه رومی خو
خواه رومی خواه تازی من نخواهم غیر تو از جمال و از کمال و لطف مخدومی بگو
نمودند کان رومی خوب چهر چه بد دید از آن زنگی سرد مهر
گفت رومی خواجهٔ اهل فراق آن سراپا سوز و آن خونین ایاق
نوح میگفت: اگر شما این نام را نمیبینید که چه عظیم است و چه بزرگ است، دیدهها را به اشک بشویید و زار زار بگریید و بر نابینایی و محرومی خویش واقف شوید و اگر شما نوحه نمیکنید، من تا میتوانم بر شما نوحه میکنم خدا مرا خود نام نوح کرد برای آنکه نوحه گر شما خواهم بودن. این ساعت که حقیقتهای شما در غرقاب هلاکت است، نوحه میکنم، امیدوارانه، چنانکه رنجور را چون مرگ نزدیک آید نوحهای میکنند اما هم امید میدارند و چون این غرقاب هلاکت است، من میبینم شما نمیبینید. پیشتر آید و دست در صورتهای شما زند. من بر بالای کشتی باشم هم نوحه میکنم اما نوحهٔ ناامیدانه که: «اغرقوا فادخلوا ناراً فلم یجدوا لهم من دون الله انصاراً» یعنی: چون این نام را خوار داشتند و تعظیم این نام نکردند و نوح را که دلال دولت این نام بود، التفات نکردند، عاقبت عزت این نام ایشان را بگرفت و نامهای ایشان را نگوسار کرد: «فقطع دابر القوم الذین ظلموا» و الحمدلله رب العالمین.
شعر رومی خواند و خندید و گریست یا رب این دیوانهٔ فرزانه کیست؟
در سال ۶۳ قبل از میلاد، رومیان یهودیه، سرزمین یهودیان را فتح کردند. روم بلافاصله متوجه شد که مشکلی دارد زیرا یهودیان از ادای احترام به خدایان رومی خودداری میکردند. روم تسلیم شد و یهودیان را از این الزام معاف کرد. روم این کار را تا حدی به این دلیل انجام داد که یهودیان چندین سال قبل به ژنرال رومی ژولیوس سزار کمک کرده بودند تا در نبرد مهمی پیروز شود. به زودی روم یهودیت را به عنوان یک دین قانونی به رسمیت شناخت و به یهودیان اجازه داد تا آزادانه عبادت کنند.
او که بنفس رود رنج یابد و بار کشد، تا گرد کعبه بر آید، و این که بجان رود بیارامد و بیاساید، و کعبه خود گرد سرایش برآید. و اندرین معنی حکایت ابراهیم خواص است قدس اللَّه روحه، گفتا: «وقتی از سر محرومی خود بروم افتادم، گردان گردان، چنانک افتادهاند بهر جای مردان، متحیر و سرگشته، بیچارهوار گم کرده سر رشته!
هوا چون خاک پای و آز خوک پایگاهت شد خراج از دهر ذمی روی رومی خوی بستانی
ادیانی که روم با آنها بیشترین مشکل را داشت، یکتاپرستی بود - یهودیت و مسیحیت. از آنجا که این ادیان معتقد بودند که فقط یک خدا وجود دارد، آنها پرستش خدایان دیگر را ممنوع کردند. اعضای آنها از ارائه پیشکش به خدایان رومی یا شرکت در جشنهای مذهبی رومی خودداری میکردند که روم آن را نشان دادن وفاداری میدانست.
من از محرومی خود یا زرشک محرمان سوزم ز غمهای تو میرم یا ز طعن بی غمان سوزم
در پیری و محرومی خوردیم می و خفتیم گر دور ز سرگیری زین پیر خراب اول
صیام چیست ز جام وصال محرومی خوشا کسی که درین ماه ترک جام نکرد