معنی کلمات حرف "د" - صفحه 11
- دردآشام
- در فشاری
- دیریاز
- دردانه
- دعائی
- دنباله
- دم در
- دوزخ
- دابه
- دغا
- دارهم
- دیوان عدالت اداری
- دین یهودیت
- درون برد
- درس اخلاق
- دارکم
- درون پرور
- دوست وار
- دیزی
- دینامیت
- دنده
- دوسو
- دایره
- داستانی
- درپیش
- درخش
- دختر
- داروسازی
- دنی
- داری
- دقت
- دوم
- دفن کردن
- دثار
- دومین
- دنیا
- درفش همایون
- درز
- دولو
- دفعی
- دموکراسی
- داشلی برون
- دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
- دعوت به تسلیم
- دلسردی
- دیرنشین
- داغینه
- دریای چیچست
- دریک
- دادار
- داخلی
- دانا ضمیر
- دانادلی
- دامن افشان
- دست پیمان
- دشت سیلابی
- دعاءه
- دعوت ابراهیم
- دلیک
- دم و دستگاه
- دولومیت
- دویره
- دانا شدن
- دار دنیا
- دار مسیح
- دخلوا
- دشارژ
- داد پیشه
- دادمهر
- دار العیار
- دار غرور
- دارالخلود
- دارپا
- داغ جای
- داغ داغ
- دامن خشک
- دامن کشی
- داندانه
- داندولو
- داورستان
- دانسیگ
- دردستان
- درفشنده
- دره التاج
- درهای بهشت
- دار سرور
- دار و مدار
- دارتالاب
- داغ نهادن
- دامن چاک
- دردزده
- دروای
- داغستان
- داریوش فروهر
- دادران
- داحس
- دادبگ
- دانش اموز
- دهخدا
- دوچندان
- دکمه
- دوازدهوجهی
- دوستکام
- دیفرانسیل
- داس
- دین
- دیودور
- دورانی
- دست نشانده
- دانش
- دیوار
- دهار
- درازی
- دوران
- در شدن
- دلاوری
- دریا کنار
- دیواره
- دفن
- دانسته
- دل پر
- دادوستد
- دریای مدیترانه
- دیموس
- دایرهای
- دیوانگی
- دخانیات
- دواوین
- درکشیدن
- در
- دو
- دریغ
- دایم
- دیسه
- درافتادن
- دوانی
- دارالعلوم
- درست
- دنان
- دیزاین
- دنبل
- دستاور
- دشتستان
- دیس
- دراز
- درهمی
- درپی
- درکش
- دریدن
- دستار
- دید
- دربدر
- دوسالانه
- دادن
- داستان کوتاه
- داغ
- دیرک
- دامغان
- دانق
- دایه
- دیر
- درازدستی
- دستمزد
- دامن افشاندن
- دندان عقل
- دیوان برید
- دودافکن
- دکتر باقر عاقلی
- درون دانه
- دریاچه بالخاش
- دست تنگی
- دماسنج گازی
- دموکراسی اجتماعی
- دوال پا
- دابق
- دراهم
- داروساز
- داشتن
- دانشمندی
- دوازدهمین
- دجال
- دژ
- دفعه
- دولتشهر
- داریوش بزرگ
- دخمه
- دلگرمی
- دهقانان
- دوزبانه
- دوباره
- دماغه
- دریاسالار
- دیانت
- دستیار
- دیزه
- دینور
- دیگی
- دونده
- دوور
- دژم