دیوان عدالت اداری

معنی کلمه دیوان عدالت اداری در دانشنامه آزاد فارسی

نهاد قضایی برای رسیدگی به اعمال و تصمیمات و مقررات و بخشنامه های صادره از سوی مقامات دولتی. تصمیمات و اعمال مقامات اداری دولت (قوۀ مجریه) مستقیماً با حقوق و منافع کارکنان دولت و مردم عادی ارتباط دارد. گاه ممکن است این تصمیمات مخالف قوانین و اصول حقوقی باشد، یا با تخطی از حدود اختیارات و صلاحیت، یا بدون رعایت تشریفات اداری و قانونی اتخاذ شده باشد و باعث تضییع حقوق مردم شود. برای نظارت بر تصمیمات و اعمال مقامات اداری دولت و تضمین حقوق مردم، دو روش وجود دارد. یکی نظارت اداری در داخل دستگاه اجرایی کشور، دوم نظارت و رسیدگی قضایی. رسیدگی قضایی در صلاحیت دیوان عدالت اداری است. البته برای این نوع تظلم خواهی دو مرجع دیگر نیز وجود دارد: کمیسیون اصل ۹۰ قانون اساسی و سازمان بازرسی کل کشور، لکن رسیدگی های این مراجع جنبۀ ترافعی و قضایی ندارد. دیوان عدالت اداری، یکی از نهادهای وابسته به قوۀ قضائیه است که به موجب اصل ۱۷۲ ق. ا. تشکیل شده است، قانون دیوان عدالت اداری در ۴ بهمن ۱۳۶۰ش به تصویب مجلس رسیده و صلاحیت ها و اختیارات دیوان و نحوۀ رسیدگی در دیوان را مشخص کرده است (← آیین_دادرسی). دیوان عدالت اداری دارای شعب دادگاه های مختلف و نیز هیئت عمومی دیوان است. مطابق مادۀ ۱۱ قانون مذکور، صلاحیت دیوان عدالت اداری عبارت است از ۱. رسیدگی به شکایات و تظلمات و اعتراضات اشخاص حقیقی یا حقوقی از تصمیمات و اقدامات واحدهای دولتی اعم از وزارتخانه ها و سازمان ها و مؤسسات و شرکت های دولتی و شهرداری ها، تصمیمات و اقدامات مأموران و کارکنان واحدهای مذکور دربارۀ وظایف آن ها، آیین نامه ها و سایر نظامات و مقررات دولتی و شهرداری ها از جهت مخالفت آن ها با قانون، یا عدم صلاحیت مرجع مربوط یا تجاوز یا سوءاستفاده از اختیارات؛ ۲. رسیدگی به اعتراض و شکایت از تصمیمات و آرای قطعی دادگاه های اداری (استخدامی) دولتی، هیئت های بازرسی و کمیسیون مالیاتی، شورای کارگاه، هیئت حل اختلاف کارگر و کارفرما، کمیسیون مادۀ ۱۰۰ شهرداری، کمیسیون موضوع مادۀ ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و منابع طبیعی؛ ۳. رسیدگی به شکایات قضات و مشمولین قانون استخدام کشوری و سایر مستخدمان دولتی اعم از کشوری و لشکری، از حیث تضییع حقوق استخدامی ایشان.

معنی کلمه دیوان عدالت اداری در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگنامه نهادهای انقلاب اسلامی است
یکی از نهادهای قضایی مولود انقلاب اسلامی «دیوان عدالت اداری» است. دیوان عدالت اداری با توجه به کار ویژه و صلاحیت قانونی آن، نهادی بدیع در نظام قضایی ایران می باشد. سابقه ی نهادی قضایی، با چنین ویژگی هایی در تاریخ نظام قضایی ایران هیچ گاه وجود نداشته است. هر چند خلأ وجودی آن بعد از مشروطه همواره مورد تذکر رجال سیاسی و مقامات قضایی قرار گرفته و حتی در خرداد سال ۱۳۳۹ قانون شورای دولتی به تصویب رسید. (مجموعه قوانین سال ۱۳۳۹، ۱۱۷ به بعد)
علی رغم تصویب این قانون هیچ گاه تشکیلات شورای دولتی استقرار پیدا نکرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خلأ قضایی ناشی از فقدان شورای دولتی کاملاً محسوس بود.
مبنای حقوقی تشکیل «دیوان عدالت اداری» برآمده از روابط دولت با مردم است. رابطه ی دولت با مردم، مبتنی بر مدیریت دوگانه ی سیاسی و اداری است. در مدیریت سیاسی، دولت متصدی تنظیم و اجرای سیاست کلی دولت و مصالح جمعی ملت است و در این بخش دولت با مردم تماس روزمره و اجرایی ندارد ولی در مدیریت اداری، دولت، دستگاه ها و مأموران دولتی و عمومی به صورت گسترده و روزمره با مردم در تماس و ارتباطند.
در بخش مدیریت سیاسی، دولت دارای مسئولیت سیاسی بوده و در مقابل پارلمان پاسخگو است ولی در بخش مدیریت اجرایی مسئولیت دولت در مقابل مرجع قضایی صالح، عنوان می شود. (سیدمحمدهاشمی، ج۲، ۵۲۲ـ۵۲۳)
دستگاه ها و مأمورین دولتی در مقام تصمیم گیری و اداره ی امور مربوط به خود، در سطح وسیعی با مردم رابطه دارند و در همین روابط است که اختلافات و دعاوی حقوقی متعددی بین دولت و مردم پدید می آید و چون دولت در موضع قدرت قرار دارد، احتمال اجحاف و تضییع حقوق شهروندان بسیار زیاد است. به همین دلیل مرجع قضایی مستقل از دولت، صالح ترین مرجع برای رسیدگی به دعاوی و شکایات مردم، علیه دولت است.
این واقعیت سبب شده است که در غالب کشورها، یک مرجع قضایی ـ اداری وجود داشته باشد تا به این نوع از دعاوی رسیدگی کند. (مسعود حیدری، شورای دولتی و مطالعه ی تطبیقی در داوری های اداری اغلب صفحات)
علی رغم این ضرورت و فلسفه ی بسیار صحیح و اصولی آن، چنین نظام قضایی قبل از انقلاب وجود نداشت و بعد از انقلاب، به منظور حاکمیت قانون در تمام امور، پاسخگو بودن مسئولین و مقامات اداری، تنظیم عادلانه ی روابط حقوقی بین دولت و افراد عادی، «دیوان عدالت اداری» در اصل ۱۷۳ قانون اساسی به شرح زیر پایه ریزی شد:

جملاتی از کاربرد کلمه دیوان عدالت اداری

پس از اعتراضات سال ۱۳۸۴ در اداره کار تهران حکم اخراج او صادر شد. او شکایتی به دیوان عدالت اداری اداری تنظیم کرد و شعبهٔ ۳۳ دیوان عدالت اداری حکم اخراج اداره کار شهرداری تهران را نقض کرد و برای رسیدگی مجدد به هیئت‌های هم‌عرض فرستاد.
از فعالیت‌های پس از انقلاب موسوی تبریزی می‌توان به عضویت او در مجلس خبرگان قانون اساسی، نمایندگی مجلس خبرگان رهبری در سه دوره و ریاست دیوان عدالت اداری و نیز دادستانی کل کشور اشاره کرد.
محمدمهدی عسگرپور؛ مدیر عامل خانه سینما، قبلاً گفته بود که موضوع انحلال خانه سینما را از طریق دیوان عدالت اداری پیگیری می‌کند. وی که در نشستی خبری در تالار خانه سینما سخن می‌گفت؛ عنوان کرد: "در این دو سه سال اتهامات و هوچی‌گری‌هایی به راه انداختند و همیشه نتیجه وزن‌کشی‌ها مشخص بوده و بارها اتفاق افتاده‌است اما بی‌تدبیری در جایی به اوج می‌رسد که در این روزگار شکایت صورت گرفته‌است اما تا زمان دادگاه هم صبر نمی‌کنند. من همیشه برای شأن مسئولان حرمت قایل بودم اما گویا نمی‌خواهند حرمتی قایل باشیم.
بعد از انقلاب فرهنگی تمام دانشجویان و استادان بهائی از دانشگاه‌های کشور اخراج شدند و از آن پس از پذیرش دانشجویان و استخدام استادان بهائی جلوگیری به عمل آمد. طبق دستورالعمل محرمانه شورای عالی انقلاب فرهنگی برای مقابله با بهائیان «برخورد نظام با آنان باید طوری باشد که راه ترقی و توسعه آنان مسدود شود» و همچنین «در دانشگاه‌ها چه در ورود و چه در حین تحصیل چنانچه احراز شد بهائی‌اند از دانشگاه محروم شوند». اگرچه این مصوبه محرمانه است ولی در سال ۱۳۹۷ دیوان عدالت اداری با اشاره به این مصوبه رأی به وارد نبودن شکایت دانشجوی اخراجی بهائی داد و اظهار داشت که «شهروندان بهایی علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی از حق تحصیل در ایران نیز محروم هستند».
با فراگیر شدن پزشکی در برخی جوامع اسلامی، حجامت در این کشورها نیز تقریباً مهجور گردید. در ایران به دلیل خطرات بالقوهٔ آن از قبیل انتقال عفونت، خطر خونریزی و…، با مصوبهٔ معاونت درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در مورخ ۲۳ شهریور ۱۳۷۷، انجام حجامت بدست پزشکان در مطب‌ها ممنوع شد که این بخشنامه به دلیل مغایرت با شرع بر اساس نظر فقهی شورای نگهبان با حکم دیوان عدالت اداری در ۱۷ تیر ۱۳۸۰ لغو شد.
این نوع از اعاده‌دادرسی در خصوص هر نوع رای صادره از شعب بدوی یا تجدیدنظر دیوان عدالت اداری اعم از حکم یا قرار قابل اعمال است.
تشریفات عمومی درخواست اعاده‌دادرسی به همان ترتیب مقرر در تشریفات تقدیم دادخواست به دیوان عدالت اداری است، اما به‌طور اختصاصی متقاضی باید جهت درخواست اعاده دادرسی را مشخصاُ در درخواست تعیین نماید.
در ۴ تیر ۱۳۸۷ این انجمن توسط دیوان عدالت اداری به علت حکومتی «سست بودن پایه‌های تأسیس»، واجد انحلال اعلام شد.
ماده ۷۹ ق.د.ع. ا نوع ویژه‌ای از اعاده‌دادرسی در دیوان عدالت اداری را معرفی نموده که فقط جزو اختیارات انحصاری رئیس دیوان عدالت اداری و رئیس قوه قضاییه شناخته‌می‌شود.