دعاءه

معنی کلمه دعاءه در لغت نامه دهخدا

( دعاءة ) دعاءة. [ دَع ْ عا ءَ ] ( ع ص ) زن بسیار دعا کننده. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به دَعّاء شود. || ( اِ ) انگشت سبابه. ( از اقرب الموارد ). انگشت دعوت کننده. ( دهار ). انگشت لااله الااﷲ. ( مهذب الاسماء ). انگشت شهادت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه دعاءه در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی دُعَاءَهُ: خواندنش - طلب کردنش
ریشه کلمه:
دعو (۲۱۲ بار)ه (۳۵۷۶ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه دعاءه

قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ ای لیقربه من رحمته و رضوانه. و قیل القربة طلب الثواب و الکرامة. و صلوات الرسول ای دعاءه و استغفاره. و صلوات نصب بالعطف علی ما یُنْفِقُ ای یتخذ ما ینفق و صلوات الرسول قربة و قیل نصب بالعطف علی قُرُباتٍ ای یتخذ بذلک قربات اللَّه و صلوات الرسول ای یطلب الغفر ان من اللَّه و الاستغفار من الرسول این صلوات آنست که آنجا گفت: إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ فرموده بودند رسول را که ایشان را دعا کن چون از ایشان زکاة ستانی. در خبر است که عبد اللَّه بن ابی او فی الاسلمی و هو من اهل بیعة الرضوان و آخر من مات من الصحابة بالکوفة قال: اتیت رسول اللَّه ص بصدقة ابلی فاخذها منّی فقال: اللهم صلّ علی آل ابی اوفی و انما دعا لآله لانّ العرب تقول آل فلان تعدّ الفلان فیهم.
«وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ» ای دعا ربه علی قومه فقال: «أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ»، «فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ» نحن اجبنا دعاءه و اهلکنا قومه.