دوزخ

نه مرد باشم و باشم سزای آتش دوزخ اگر بهشت برین بر سرای دوست گزینم

و ما هم فرشتگان قهر و عذاب که زبانیه دوزخ‌اند بر گرفتن او می‌خوانیم(۱۸)

ایمنش کرد و فارغ از دوزخ آتش عشق هر که را بنواخت

در آن وادی که آن مسکین اسیر است هوای دوزخ آنجا زمهریرست

در کتاب مقدس نسخه شاه جیمز، اصطلاح «دوزخ» ۵۴ بار، ۳۱ بار در عهد عتیق و ۲۳ بار در عهد جدید استفاده شده‌است.

نیست از دوزخم اندیشه که از شرم گناه هر سر مو به تنم ابر گهربار شده است

دوزخ‌ شوی به ‌دشمن و جنت ‌شوی به‌ دوست کاین مر مرا عقوبت و این مر مرا بلاست

نزد این اقوام ابتدایی، هنوز مفهوم «گناه» و «نافرمانی» چندان شکل نگرفته بوده تا مکانی مخصوص «مجازات» در نظر بگیرند. به همین علت هم در مقابل دوزخ، بهشتی نداشتند تا مکان «پاداش» باشد.

از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به سرنا، دوزخ، آناکونداس: دنباله خون، بورجیاها و سیبری اشاره کرد.

حقّ آبی بر غریبی مستمند ز آتش دوزخ فرو شوید گزند

از فیلم‌هایی که وی در آن نقش داشته است، می‌توان به بابل، عشق سگی، هنری پول اینجاست ، مرا به دوزخ بکش، خشم، سوسک آبی و فیلم رمبو ۵: آخرین خون (۲۰۱۹) اشاره کرد.

نیم دیو آن است که به جز این که نام مردمی و مردم زادگی دارد، به هر کار و کردار به دیو دوپا شبیه است. نه گیتی شناسد و نه مینو. نه کار نیک شناسد و نه گناه. نه بهشت شناسد نه دوزخ و حتی به آمار روان نیز نیندیشد.

من به این سوزی که در دل دارم از شرم گناه گر به یاد من فتد دوزخ کباب من شود

در این دوزخ فتادستی تو در بند بر این دوزخ اگر مردی تو در بند

بترسم که چون روز نخ برکشد چو ایشان مرا سوی دوزخ کشد

و گفت: راضی بودن و رضا آن است که از خدا بهشت نخواهی و از دوزخ پناه نطلبی.

این کتاب، داستان موبدی است که برای بی‌گمان شدنِ مردمان دربارهٔ دین و رستاخیز و بهشت و دوزخ، خویش را به یاری موبدان دیگر به خواب هفت‌روزه می‌برد و روان او در بهشت، نیکی‌های نیکوکاران و در دوزخ پاداَفرَه (: مجازات) بدکاران را می‌بیند و پس از به هوش آمدن آن داستان‌ها را بازمی‌گوید. این مرد ویراف نام دارد که او را اردا به معنای قدیس لقب داده‌اند. ارداویراف را موبدان آیین مزدیسنا شربتی مخدر و مقدس می‌خورانند که تحت تأثیر آن وی به مدت هفت شبانه‌روز به خواب می‌رود و پس از بیداری داستان سیروسلوک روحی خود را برای دیگران بازگو می‌کند. گرچه قصهٔ سیروسلوک روحی ارداویراف جنبهٔ موهومی دارد، باز منبعی بی‌نظیر از برداشت زرتشتیان عهد ساسانی از بهشت و جهنم ارائه می‌دهد.

تا قبل از ۱۹۷۶ این منطقه استان کرکوک نامیده می‌شد و شامل مناطق بزرگتری بود که بعداً به استان‌های همسایه آن یعنی استان دیاله (کفری)، استان سلیمانیه (چمچمال) و استان صلاح‌الدین (دوزخورماتو) اضافه گردید.

از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به بلوز پاریس، دوزخ آنری-ژرژ کلوزو، همراه مرد، کودک مونت کارلو، زنان ضعیف هستند، گلوریا، پدر دختر، سامسون، دو یتیم، عشق یک توپه، و مادام دو باری اشاره کرد.