دادران. ( نف مرکب ) راننده داد. عدالت ورزنده. عدل ورزنده. دادکننده : یا رب تو هر چه بهترو نیکوترش بده این پادشاه عادل و سالار دادران.سعدی.ذبیح اﷲ او بد ز پیغمبران پسندیده داور دادران.شمسی ( یوسف و زلیخا ).
معنی کلمه دادران در فرهنگ عمید
رانندۀ داد، دادگستر: ذبیح الله او بُد ز پیغمبران / پسندیدۀ داور دادران (شمسی: لغت نامه: دادران ).
دادران روستایی در دهستان درمیان بخش مرکزی شهرستان درمیان استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۴۱۶ نفر ( در ۱۰۱ خانوار ) بوده است.
جملاتی از کاربرد کلمه دادران
از پدر چون خواستندش دادران تا برندش سوی صحرا یک زمان