دانشمندی

معنی کلمه دانشمندی در لغت نامه دهخدا

دانشمندی. [ ن ِ م َ ] ( حامص مرکب ) حالت دانشمند. کیفیت و چگونگی دانشمند. || با دانش بودن. دانشی بودن. عالمی. عالم بودن. دانشوری :
چیست دانی سر دلداری و دانشمندی
آن روا دار که گر بر تو رود بپسندی.سعدی.|| فقاهت. فقیهی. || عقل و خرد و زیرکی و ادراک و فهم. ( ناظم الاطباء ).
دانشمندی. [ن ِ م َ ] ( اِخ ) ( امرای... ) رجوع به دانشمندیه شود.

معنی کلمه دانشمندی در فرهنگ فارسی

۱ - علم دانایی فضل . ۲ - فقه فقاهت .

جملاتی از کاربرد کلمه دانشمندی

آلفرد چارلز آگوست فوشر مشهور به آلفرد فوشه (۱۹۵۲–۱۸۶۵) دانشمند و باستان‌شناس فرانسوی است که نظریه یونانی بودن مجسمه‌های بودا را مطرح نمود. او را «پدر مطالعات گندهارا» خوانده‌اند، و دانشمندی است که نظرایت اش در مورد بودیسم باستان در شمال غربی شبه قاره هند و منطقه هندوکش بسیار مورد استناد است.
آذرفَرْنْبَغ ِ فرخزادان موبد و دانشمندی زرتشتی و نویسنده کتاب ماتیکان گجستک ابالیش (رساله عبداللیث یا عبدالله ملعون) بود. برپایه آگاهی‌هایی که در این کتاب آمده وی به بغداد رفته و در دربار مأمون، خلیفهٔ عباسی، با زرتشتی به‌اسلام‌گرویده‌ای به گفتگو پرداخت و از این گفتگو پیروز بیرون آمد. آن زرتشتی که دین‌هرمزد نام داشته پس از مسلمان شدن نام خود را عبداللیث گذاشته بوده است.
او نخستین دانشمندی است که ساختاری را تشخیص داد که اکنون با نام کروموزوم شناخته می‌شود.
و از اصحاب شیخ کسی روایت کرد کی یک شب شیخ قدس اللّه روح العزیز در صومعۀ خویش می‌نالید تا بامداد و من آن شب تا روز از آن سبب رنجور و کوفته بودم و از آن تفکر تا بامداد در خواب نشدم، دیگر روز شیخ بیرون آمد، از وی سؤال کردم که ای شیخ دوش چه بود که نالۀ شیخ می‌آمد؟ شیخ گفت دی در دست دانشمندی جزوی دیدم، از وی بستدم و در وی مطالعه کردم، دوش همه شب بدرد دندان ما را عقوبت می‌نمودند و می‌گفتند چرا آنچ طلاق داده‌ای باز آن می‌گردی؟
- کسی که در این روزگار در جستجوی دانشمندی باشد که به علم خویش عمل می کند، همیشه بی دانش خواهد ماند. و آن کس که در جستجوی طعامی بی شبهه است، گرسنه خواهد بود. و آن کس را که آرزوی دوستی بی عیب است، هرگز دوستی یافت نشود.
جانب مدرسه عشق کشیدش لطفت تا ز درس تو برد فایده دانشمندی
دینوری دانشمندی ذوالفنون و همه‌چیزدان بود. تخصص و دانش‌های او ناظر به اخترشناس، متخصص کشاورزی، گیاه‌شناسی، متخصص ذوب فلزات، جغرافی‌دان، ریاضی‌دان، و تاریخ‌نگار است و او از دانشمندان عصر طلایی اسلام بوده است.
شیخ الاسلام گفت: که کسی بیمار بودی یا درد دندان و چشم وجائی شدید بخیرجه شدندی تا وی الحمد خواندی و بدمدی، به شدی و در طرف راحت پدید آمدی. وقتی دانشمندی را درد دندان بود بوی شد الحمد بخواند و بدمید به شد. آن دانشمند گفت خیرجه الحمد نه راست خوانی و اید برتو راست کنم. گفت: نه تو دل راست کن.
از میان استادان و مشایخ وی، پدرش حسین بن عبدالله غضائری، احمد بن عبدالواحد ابن عبدون و ابوالحسین محمد بن عثمان نصیبی، از راویان شناخته شده‌هستند. وی در خصوص رجال‌شناسی و کتاب‌شناسی از پدرش به عنوان دانشمندی بزرگ در بغداد، بهره بسیار برده‌است.
با چنین جام جنونی که تو گردان کردی کی بماند به سر قاعده دانشمندی
بدونِ شک این یک حکمِ عام است، و تکیهٔ آیات بر زنانِ پیامبر ص به عنوانِ تأکیدِ بیشتر است، درست مثلِ اینکه به شخصِ دانشمندی بگوییم تو که دانشمندی دروغ مگو، مفهومش این نیست که دروغ گفتن برای دیگران مجاز است، بلکه منظور این است که یک مردِ عالِم باید به صورتِ مؤکّدتر و جدی‌تری از این کار پرهیز کند.
سلام گفتم جواب داد. گفت رسالت آن پیر تو سبک می‌داری سخن او به نزد ما بس عزیز است، و تو تا از مرو رفتۀ ما منزل منزل می‌شماریم. بوبکر خطیب گفت من بشکستم، پس شیخ گفت بیار تا چه داری و آن پیر چه گفتست؟ بوبکر خطیب گفت در آن ساعت جملۀ علوم فراموش کردم از هیبت شیخ، گفتم ای شیخ کاغذ در جیب جامۀ راهست، شیخ گفت متفق را و مختلف را یاد می‌داشتی، سؤال پیری را یاد نمی‌توانستی داشت؟ از آن سخن نیز شکسته‌تر شدم. شیخ گفت اگر باتو بگویم سؤال را یادت آید؟ گفتم فرمان شیخ راست گفت سؤال اینست که محو آثار ممکن هست؟ گفتم همچنین است شیخ گفت اگر جواب اکنون گویم بر تو لازم آید کی همین ساعت بازگردی، شغلی که هست بگزار و چون می‌روی جواب گویم. ابوبکر خطیب گفت تا من در نشابور بودم هر شبی بر شیخ می‌آمدم و شیخ اعزازها می‌کرد و کرمها می‌فرمود و بوقت مراجعت به خدمت شیخ آمدم و گفتم جواب آن سؤال پیر پس شیخ گفت پیر را بگوی لاتبْقی ولاتَذَرْعین می‌نماند اثر کجا ماند. بوبکر خطیب گفت سر در پیش افگندم و گفتم شیخ بیان فرماید. شیخ گفت این در بیان دانشمندی نیاید، این بیت یادگیر و با او بگوی:
جالینوس ابلهی را دید دست در گریبان دانشمندی زده و بی‌حرمتی همی‌کرد. گفت: اگر این نادان نبودی کار وی با نادانان بدینجا نرسیدی.
وی یکی از دو دانشمندی بود که برای نخستین بار سندرم دنیس–دراش را کشف و توصیف نمودند.
شیخ گفت دانشمندی بود در شهر مرو هرگز از خانه بیرون نیامدی. اتفاق را روزی بیرون آمده بود و در مسجد نشسته. شخصی ماحضری آوردو در پیش وی نهاد، او دست دراز کرد واندک اندک بکار می‌برد. چون بخورد سگی درآمد و قصد وی کرد و دامن وی می‌گرفت دانشمند گفت با منت آسانست، مرا نفس از تو دریغ نیست، دانم که ترا فرستاده است و که بر گماشته است و لکن آن دیگران غافلند، ندانم که ترا فروگذارند یا نه. ساعتی بود مؤذن درآمد با چوبی و وی را بزد محکم، سگ فریاد کرد، او روی سوی سگ کرد و گفت دیدی که ترا گفتم مرا تن از تو دریغ نیست و لکن ندانم کی دیگران ترا فرو گذارند یا نه! دوست را از دوست هیچ چیز دریغ نباشد.
اسلام به سرزمین‌هایی با زبان و فرهنگ متفاوت پا گذاشت. مردمان این سرزمین‌ها برای فهم بیش‌تر قرآن به فراگیری زبان عربی پرداختند. به این ترتیب، برای نخستین‌بار یک زبان بین‌المللی در گسترهٔ وسیعی از جهان رایج شد که به گسترش دانش کمک زیادی کرد. زبان مشترک باعث شد که هیچ دانشمندی در سرزمین‌های اسلامی، احساس غربت نکند و برای دانش‌اندوزی به شهرهای مختلف سفر کند. نگارش کتاب به زبان عربی باعث شد هر دانشمندی از دستاوردهای علمی دانشمندان دیگر آگاه شود و ارتباط علمی، که برای پیشرفت دانش اهمیت زیادی دارد، امکان‌پذیر شود. ترجمهٔ آثار علمی تمدن‌های پیشین به عربی باعث شد که برای نخستین بار بخش عمده‌ای از دستاوردهای علمی و فرهنگی بشر تا آن زمان، کنار هم قرار گیرد.
وی فرمود: منظور آن دانشمندی است که هر گاه برویش نگری. تا بیاد عقبی افکند. و کسی که چنین نبود، نگریستن بروی وی فتنه است.
آیزاک نیوتن در ۸۴ سالگی در لندن درگذشت. پیکر وی را در کلیسای وست مینیستر به خاک سپردند. او نخستین دانشمندی بود که به این افتخار رسید.
او در رابطه با ملیت خود چنین اعلام کرده است: ملیت پدر و مادر من امری شخصی است و نیازی به نشان دادن آنها نمی‌بینم. من متولد شهر نیویورک هستم و خود را نیز دانشمندی متعلق به تمام جهان می‌دانم.
هر دل که نداشت نور دانشمندی از زهد و ریاضتش نشد خرسندی