معنی کلمه درون پرور در لغت نامه دهخدا
برق روانی که درون پرورند
آنچه ببینند ازو بگذرند.نظامی.پرورش آموز درون پروران
روز برآرنده ٔروزی خوران.نظامی. || کسی که دل مردمان بدست آورد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). کسی که صاحب محامد باشد و دل مردم را بدست آورد. ( لغت محلی شوشتر -نسخه خطی ). || کنایه از حق تعالی. ( آنندراج ). خدا. ( ناظم الاطباء ). صفتی است خدای را به معنی مربی باطن :
ای درون پرور برون آرای
وی خردبخش بی خردبخشای.سنائی.در آن دایره کاین سخن رانده ام
درون پرور خویش را خوانده ام.نظامی.با تو برون از تو درون پروری است
گوش ترا نیک نصیحتگری است.نظامی.|| کنایه از شکم پرور است که به عربی عبدالبطن گویند. ( لغت محلی شوشتر - نسخه خطی ).