دلاوری. [ دِ وَ ] ( حامص مرکب ) دل آوری. حالت و چگونگی دلاور. شجاعت. دلیری. جنگجویی. بهادری. نیرومندی. ( از ناظم الاطباء ). بَسالت.بطالت. بطولت. ذَمارت. ذمارة. سَکسَکة. ( منتهی الارب ). شدة. ( دهار ). نجدت. ( از منتهی الارب ) : در خواب جنگ بینی از آرزوی جنگ وین از مبارزی بود و از دلاوری.فرخی.این هرمز در روزگار خویش یگانه ای بود بقوت و نیرو و دلاوری چنانک او را دلاور سخت زور گفتندی. ( فارسنامه ابن البلخی ص 20 ). دیدم همه دلبران آفاق چون تو به دلاوری ندیدم.سعدی.جوان به غروردلاوری که در سر داشت از خصم دل آزرده نیندیشید. ( گلستان سعدی ). - عرصه دلاوری ؛ میدان جنگ. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). دلاوری. [دِ وَ ] ( اِخ ) نام تیره ای از طایفه نوئی ، از ایلات کوه گیلویه فارس. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 89 ).
معنی کلمه دلاوری در فرهنگ فارسی
۱ - دلیری شجاعت . ۲ - جنگجویی ٠ نام تیره ای از طایفه نوئی از ایلات کوه گیلویه فارس . ( دل آوری ) ۱ - دلیری شجاعت . ۲ - جنگجویی ٠
جملاتی از کاربرد کلمه دلاوری
دلاوری تفک انداز زآستین قبا که خوانیش مله شد در ملاملامنگر
مورد آخر و سوم کامو، «فاتح» است. دلاوری که تمام وعدههای جاودانگی در تاریخ بشریت را فراموش میکند. او عمل را بر تأمل ترجیح میدهد. با آگاهی از این واقعیت که هیچ چیز دوام ندارد و هیچ پیروزی ای همیشگی نیست.
اگر نداشتی هنر با دلاوری توأم کجا رهیدی از دشمنان تا بط شر
اردشیر پیش از اینکه به عنوان شاهنشاه ایرانشهر برگزیده شود، برای مدت سی و دو سال شاه نودشیرگان بود. گفته شده که او در جریان یورش امپراتور ژولیان به ایرانشهر، از خود دلاوریهای زیادی نشان داد. شاپور دوم، در سال ۳۷۹م، اردشیر دوم را بعنوان جانشین خود برگزید و با توجه به اینکه اردشیر دوم پسر نداشت پس از او برادر دیگرش، شاپور سوم را برگزیدند. احتمالاً به همین دلیل است که در نوشتههای تاریخنگاران ارمنی، از شاپور دوم به عنوان پدر اردشیر دوم نام برده شدهاست.
در رزمگاه عرصه عالم دلاوری هر دم سوار بر فرسی جلوه میکند
اولین ساکنان شبهجزیره بالکان، افرادی بودند که از طریق کشاورزی امرار معاش میکردند. آنان با استفاده از روحباوری، به تکتک بخشهای طبیعت، روحی را اختصاص داده بودند. در نهایت، این روحهای مبهم شکل بشر را به خود گرفتند و به عنوان خدایان وارد اسطوره محلی شدند. زمانی که قبایلی از شمال شبهجزیره بالکان حمله کردند، یک پانتئون جدید از خدایان را با خود آوردند که بر پایه پیروزی، قدرت، دلاوری در نبرد، و قهرمانپروری خشونتآمیز بنا نهاده شده بود. سایر خدایان جهان کشاورزی، با آمدن خدایان قدرتمند مهاجمان از بین رفتند یا به شدت مورد بیتوجهی قرار گرفتند.
منشور دلاوری ربوده در عرصهٔ رزم جانسپاری
این قسمت تند و فاتحانه، در وصف قهرمان و به یاد پیروزیها و دلاوریهای وی است و در ادامه، موسیقی پیروزمندانه و با شکوه به پایان میرسد.
موسیقی آذربایجانی به موسیقی سنتی مردمان آذربایجانی اطلاق میشود. هنرمندان آذربایجانی، با خلاقیت خود، موسیقی منحصربه فردی را میآفرینند؛ کسانی که این نوع موسیقی را به همراه سرودههای خود به زبان ترکی آذربایجانی میخوانند، «عاشیق» خوانده میشوند. عاشیقها در وصف آذربایجان و دلاوریهای بزرگان آن، در مراسم جشن و عزاداری، سرودههای زیبایی را به همراه موسیقی آذربایجانی میخوانند و مورد توجه مردم قرار میگیرند.
مینا کاران قدیم خاطرات جنگها دلاوریها و غیره یاد بود را در روی کاغذ ظروف هموار نقش میبندند. که این رسمها در روشنی تاریخ همان وقت خیلی کمک مینماید.
بر شاهراه سینهٔ من سوز عشق تو دزد دلاوری است که بر کاروان فتاد
اسرائیل بوش ریچاردسون (۲۶ دسامبر ۱۸۱۵–۳ نوامبر ۱۸۶۲) یکی از افسران ارتش ایالات متحده در طول جنگ آمریکا و مکزیک و در طی جنگ داخلی آمریکا از فرماندهان ارشد ارتش اتحادیه بود. وی در نبرد آنتی تام در نزدیکی شارپسبورگ، مریلند، به شدت زخمی و سپس جان سپرد. وی را به دلیل دلاوری و سرسختی اش در میدان نبرد لقب "جنگجوی سر سخت" داده بودند.
پیش تو در دلاوری روز محاربت بود شیر سپهر کمتر از شیر لوای معرکه
راهی که فکر نیز نیارد در او شدن شیران شرزه را رود از دل دلاوری
المطهر پسر امام المتوکل یحیی شرفالدین بود که در دهههای ۱۵۳۰ و ۱۵۴۰ میلادی حاکم یمن بود. المطهر در اوان جوانی مهارتهای جنگی و دلاوری خود در نبرد را به پدر ثابت کرد و در مبارزات همراه او بود. ترکهای عثمانی که از ۱۵۳۹ جنوب یمن را در سیطره داشتند ولی هنوز قدرتشان تحکیم نشد. زیدیان شهر تعز را در جنگی در سال ۱۵۴۷ به عثمانی سپردند. همچنین شهر صنعا، یکی از پایتختهای زیدیه، اشغال شد.
وی همچنین برندهٔ جوایزی همچون صلیب دلاوری (لهستان) و صلیب آزادی شدهاست.
سپاهبدان در تاریخ ارمنستان از پرکارترین و فداکارترین چهرههای حکومت بودند، چراکه وظیفهٔ سنگین برقراری امنیت و آرامش و نگاهداری از مرزهای کشور در برابر دولتها و اقوام نیرومند همسایه بیشتر بر دوش اینان بود و کامیابی در این کار به دلاوری، بیباکی و هوشمندی ایشان بستگی داشت.
نه چرخ گوشهٔ جگر شاهتان بخورد هین زخم آه و گردهٔ چرخ ار دلاورید
دلاوری که پی رزم مینهاد بچشم در آن نفس که بفرمان کردگار انگشت