دار و مدار

معنی کلمه دار و مدار در لغت نامه دهخدا

دار و مدار. [ رُ م َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) انتظام امور. || مایملک شخص. دارایی. ( ناظم الاطباء ). اما صحیح کلمه «دار و ندار» است. رجوع به دار و ندار شود.

معنی کلمه دار و مدار در فرهنگ فارسی

انتظام امور

جملاتی از کاربرد کلمه دار و مدار

هش دار و مدار خوار کس را مرغان همه را حبیره مشمر
دست بخشش کشیده دار و مدار همگنان را بهر عطا یکسان
اندیشه پاک دار و مدار ایچ غم ازآنک اندیشه پاک داشتن است اصل بی‌غمی