معنی کلمه دانا ضمیر در لغت نامه دهخدا داناضمیر. [ ض َ ] ( ص مرکب ) دانادل. خردمند. دانشمند. دل آگاه : مفلس دریادل است اُمّی داناضمیرمایه صد اولیاست ذره ایمان او.خاقانی.