دستانه

معنی کلمه دستانه در لغت نامه دهخدا

دستانه. [ دَ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) دست برنجن. النگو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || موزه دست. ( آنندراج ). دستکش. ( ناظم الاطباء ). چیزی است از پوست یا پشم که بجهت دفع اذیت سرما به دست پوشند.( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). قولچاق. || چیزی است از پارچه که خبازان در وقت نان پختن پوشند. پارچه ای است که نانوایان در وقت نان پختن به دست کشند. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). || تازیانه. || افزار کشتکاری. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه دستانه در فرهنگ فارسی

دست برنجن النگو یا موزه دست یا تازیانه یا افزار کشتکاری .

معنی کلمه دستانه در فرهنگستان زبان و ادب

{slide} [موسیقی] وسیله ای برای برخی شیوه های نوازندگی گیتار که با لغزاندن آن بر روی سیم ها، پرده گیری صورت می گیرد

جملاتی از کاربرد کلمه دستانه

یَوْمَ لا یُغْنِی عَنْهُمْ آن روز که سود ندارد ایشان را کَیْدُهُمْ شَیْئاً دستانها که ایدر می‌سازند هیچ، وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ (۴۶) و ایشان را یار نرسند و یاری ندهند.
در یک ازدواج، اختصاص دادنِ نقش‌های جنسیتی غالب به مردان و نقش‌های جنسیتی زیردستانه و سلطه‌پذیر به زنان، بر روابط قدرت درون رابطه اثر می‌گذارد. در برخی خانواده‌های آمریکایی، زنان نقش‌های جنسیتی کلیشه‌ای را درونی می‌کنند، و غالباً خود را با نقش «همسر»، «مادر»، و «پرستار» در هماهنگی با هنجارهای اجتماعی و شریک مذکرشان وفق می‌دهند. «بل هوک» می‌گوید: «در ساختار خانواده، افراد یادمی‌گیرند که ستم جنسیتی را به عنوان امری» طبیعی «بپذیرند و این در حکم اولین قدم برای حمایت از سایر اشکال ستم، نظیر سلطهٔ یک جنس بر دیگری است.»
در ثنای خلق گلبوی تو دستانها زند بلبل و در نغمه اش این بیت موزون آمده
تا ز شادی بلبل سر مست دستانها زند چون بخند روی ‌گل در باغها وقت بهار
باد دستانه مکن عمر گرامی را صرف آنچه ارزان به تو دادند تو ارزان مفروش
حامیان پادشاه بطلمیوس ششم خواستار این بودند که برای بازپس گیری منطقه ای در سوریه به نام سیول سوریه به آنجا لشکر کشی کنند آنتیوخوس در یک حمله پیشدستانه به اسکندریه حمله کرده و آنجا را فتح میکند و در نهایت برای اینکه روم معترض نشود بطلمیوس به‌صورت حاکم دست نشانده در آنجا حاکم میکند.
چه دستانها که دست اینجا نمودم ور اسرار از آن فارغ گشودم
بلبلک شاد در گلستانها می‌زد از راه عشق دستانها
چو بلبل وقت گل در بوستانها بیا بشنو ز دستانها فغانم
ز شوق آن رخ همچون گل تو ز دستانها به بستانها فغانست
پوشید پنجه را ته دستانه حریر افسونی قلم شد و تیغ از کمر گشود
سه روش مختلف دستانبندی در ساز عاشیقی وجود دارد که اختالفشان در تعداد دستانهاست. در قدیم این ساز ۹ دستان داشت و امروزه حدود ۱۶ دستان دارد و تکنوازان از سازهایی با ۱۹ تا ۲۲ دستان استفاده می‌کنند.
هخامنشیان: در زمان هخامنشیان، کار با زر و هنر گوهر سازی، دست‌آورد هماهنگی سنت‌های گوناگون، به روشی بسیار چیره دستانه بود.
من آن دستانهای او چه گویم چه ها دیدم من از جور جفایش