داغ آتش

معنی کلمه داغ آتش در فرهنگستان زبان و ادب

داغ آتش
{fire scar} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] زخم درحال بهبود یا بهبودیافتۀ روی گیاه چوبی که براثر یک یا چند حریق ایجاد شده است

معنی کلمه داغ آتش در ویکی واژه

زخم درحال‌بهبود یا بهبودیافتۀ روی گیاه چوبی که براثر یک یا چند حریق ایجاد شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه داغ آتش

تماشای بهشت از خانه‌ام بیرون نمی‌آرد ز داغ آتشین در سینه گلزاری که من دارم
برای تهیه این نان، ابتدا روی زمین آتش بر پا می‌کنند. سپس آرد را با افزودن آب به خمیر تبدیل می‌کنند. خمیر این نوع نان را سفتر از سایر اقسام نان درست می‌کنند. بعد از اینکه خمیر آماده شد، آتش را از روی زمینی که بر روی آن افروخته‌اند، کنار می‌زنند و در بستر داغ آتش، خمیر را که قبلاً با دست شکل داده به صورت ورقه‌ای دایره‌ای درآورده‌اند، پهن می‌کنند. پس از قرار دادن خمیر بر بستر داغ آتش، مقداری از آتش گل انداخته را بر روی خمیر می‌ریزند. بدین ترتیب خمیر از بالا و پایین پخته می‌شود.
بر در پرده سرای خسرو پیروز بخت از پی داغ آتشی افروخته خورشید‌وار
بر سر چو شمع، در غم آن حسن دل‌فروز از داغ آتشین، گل سیراب می‌زدم
ما صلح کرده ایم ز گلشن به درد و داغ آتش گل همیشه بهار سمندرست
طره زر تار آخر می دهد سر را به باد ما به داغ آتشین از افسر زر قانعیم
وان دم که نه در حضور او خواهی زد فردا همه داغ آتشین خواهد بود
دل فسرده ز داغ آتشین عذار شود که سنگ دیده ور از خرده شرارشود
ظرف داغ آتشین عشق، گردون را نبود عاقبت این طشت آتش بر سر ما ریختند
نشناخت قدر خاک کف پای تو رقیب ای مه به داغ آتش هجران برات ده
سیدا پیکر ما سوخت سراپای ز داغ آتش افتاد به یکبار در این بیشه ما