دیونیس
جملاتی از کاربرد کلمه دیونیس
رومیها بهطور کلی فرقههای مذهبی را تحمل میکردند، اما استثناهایی هم وجود داشت. جمعیتی که دیونیسوس، خدای یونانی مرتبط با شراب و مستی را جشن (باکانالیا) میگرفتند، چنان غیرقابل کنترل و یاغی شدند که روم برای مدتی این فرقه را سرکوب کرد. نقاشیهای دیواری در «ویلای اسرار» پمپئی (نابودی در ۷۹ پس از میلاد) احتمالاً معرف فرقه باکانالیا هستند که ۱۰۰ سال قبل از نابودی پمپئی به زور تحت کنترل مستقیم مقامات مدنی و مذهبی روم قرار گرفتند.
آ* خاتس، یک سیسیلی که به اریستائوس آمد تا به دیونیسوس در لشکرکشی هندیاش بپیوندد.
کلمه «شوق» برای اشاره به کسی که خداوند را مجذوب کردهاستفاده شد. این کلمه از کلمه یونانی ἐνθουσιασμός از ἐν و θεός و ουσία گرفته شدهاست، که معنی آن کنترل شده توسط حضور خداوند است، و یونانیها، آپولون (در مورد زن غیبگو و جادوگر آپولو)، و دیونیسوس (در قضیه مایندادس) برای ابراز مالکیت الهی آن را بکار گرفتند. از این کلمه در معنی مجازی هم استفاده شد. بر اساس تعلیمات سقراط الهام شاعران شکلی از شور است. کلمه محدود به باور الهام یا اشتیاق شدید مذهبی شد.
در مدت یک سال ۱۹۰۶–۱۹۰۷ سه کتاب منتشر کرد، آگاهی: جانور، آدم و ابر آدم بر پایهٔ تجربهاش با الهیات، فردریک نیچه: روح دیونیسوسی عصر و نیچه در طرحهای کلی و گفتههای کوتاه. نقد عقلی الهیات او پاسخی را از سوی مجلهٔ الهیات برانگیخت و او در ۱۹۰۷ ارتباط خود را با آن جامعه گسست. دو کتابش در بارهٔ نیچه نخست در انگلستان به عنوان آشنایی سیستماتیک با اندیشهٔ نیچهای به چاپ رسید.
لاتیشف به نقل از دیونیس اسکندرانی مورخ قرن دوم میلادی اقوام اطراف دریای مازندران را بدین ترتیب نام میبرد: سکاها، اونها، کاسپها، کادوسها، آلبانها، ماردها، تپورها و هیرکانی.
فابریتزیو بنتیوولیو در نقش دیونیسیس رولوموس
اورفئوس در انتها توسط گروهی از مایندادسها کشته شد. روزی اورفئوس به نزد پیشگوی دیونیسوس برای فرستادن درود به خدایان رفت؛ اما هنگامی که در حال نواختن چنگ در زیر درختی بود، توسط گروهی از مایندادسها به دلیل بیاحترامی به حامی آنها، مورد حمله قرار گرفت. مایندادسها به سمت او سنگ و شاخهٔ درخت یا هرچیزی که به دستشان میآمد پرتاب کردند. اما موسیقی اورفئوس به قدری زیبا بود که حتی اشیاء بیجان را شیفتهٔ خود میکرد و هیچکدام به او اصابت نمیکرد. سرانجام مایندادسها با دستهای خالی به او حمله کردند و بدنش را تکهتکه کردند. سرِ اورفئوس در حالی که هنوز آواز میخواند شناور به پایین رودخانه روانه شد.
سنت آنتینوس هیچگاه به بزرگی سنتهای خدایانِ شناخته شده و کُهنی مانند زئوس، دیونیسوس، دمتر، یا اسکله پیوس یا حتی به بزرگی سنتهایی که در آن زمان رو به محبوبیت مینهادند، مانند ایسیس یا سراپیس هم نبود و نیز کوچکتر از سنت امپراتوری رسمی خودِ هادریانوس بود. با وجود این، به سرعت در سراسر امپراتوری گسترش یافت، به گونه ای که ردّهایی از [این] سنت حداقل در ۷۰ شهر یافته شدهاند. [این] سنت در مصر، یونان، آسیای صغیر، و ساحل شمالی آفریقا محبوب تر از همه جا بود اما جامعه ای بزرگ از پرستندگانْ در ایتالیا، اسپانیا، و اروپای شمال-غربی نیز وجود داشتند. دستساختههایی به افتخار آنتینوس در ناحیه ای که از بریتانیا تا دانوب گسترده استْ نیز کشف شدهاند.