دی

دی

معنی کلمه دی در لغت نامه دهخدا

دٔی. [ دِ ئی ] ( ع اِ ) دَأی. ( منتهی الارب ). رجوع به دأی شود.
دی. [ دَ / دِ ] ( اِخ ) در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده از صفات اهورمزدا است. || نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح دیماه و روز دی به مهر و دی به آذر بدو متعلق است. ( برهان ). اسم ملکی است که موکل باشد بر ماه دی و تدبیر امور و مصالحی که در ماه دی ، روز دی به مهر و روزی به آذر واقع شود بدو متعلق است. ( جهانگیری ) ( آنندراج ). || ( اِ ) نام روز نهم [ هشتم صحیح است ] از هر ماه فارسی ، و در این روز از ماه دی فارسیان جشن سازند و عید کنند. ( برهان ). نام روز نهم ( صحیح هشتم ) از هر ماه شمسی. ( غیاث ) ( از شرفنامه منیری ). دی به معنی آفریننده ، دادار در دین زردشتی ، از صفات اهورمزداست و روزهای هشتم ، پانزدهم و بیست و سوم هر ماه شمسی و ماه دهم سال شمسی ، بنام خدادی نامیده شده است و برای اینکه سه روز دی در ماه با هم مشتبه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد ملحق میکرده اند. رجوع به گاه شماری تقی زاده و ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستنسن ومقاله محققانه پرفسور نی برگ درباره آیین زروانی در مجله آزیاتیک 1931 و فرهنگ ایران باستان ص 72 و یشتهای پورداود ج 1 ص 42 و مزدیسنا ص 433 و دائرة المعارف فارسی شود :
که چون ماه آذر بود روز دی
جهان را تو باشی جهاندار کی.فردوسی.کجا ماه آذر بد و روز دی
گه آتش و مرغ بریان و می.فردوسی.روز دی است خیز و بیار ای نگار می
ای ترک می بیار که ترکی گرفت دی.مسعودسعد. || نام ماه دهم است از سال شمسی و آن مدت بودن آفتاب است در برج جدی که اول زمستان باشد. ( برهان ). نام ماه دهم باشد از سال شمسی و آن مدت ماندن نیز اعظم است در برج بره و آن را بتازی جدی خوانند و آن ماه نخستین است از فصل زمستان و در این ماه پارسیان در آن سه روز که نامشان با کلمه دی آغاز شود عید کنند. ( از جهانگیری ). بهندی ماگهه ( = ماگه ) گویند. ( از غیاث ) ( از آنندراج ).ماه اول زمستان. ( صحاح الفرس ) :
دی و بهمن و آذر و فرودین
همیشه پر از لاله بینی زمین.فردوسی.اگر خواهد و اگر نه بازگردد و دی رفته و تموز درآمده است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 590 ).
گرمای حزیران را مر سردی دی را
مر باد بهاری را مر باد خزان را.

معنی کلمه دی در فرهنگ معین

(دِ یْ ) (اِ. ) ۱ - دهمین ماه هر سال شمسی . ۲ - نامِ روزهای هشتم ، پانزدهم و بیست و سوم هر ماه شمسی .
( دِ ) [ په . ] (ق . ) ۱ - روز گذشته ، دیروز. ۲ - شب گذشته .

معنی کلمه دی در فرهنگ عمید

۱. ماه دهم از سال خورشیدی، ماه اول زمستان که موسم سختی سرما است.
۲. [قدیمی] نام روزهای هشتم و پانزدهم و بیست وسوم هر ماه خورشیدی. &delta، چون سه روز از روزهای ماه به نام دی بوده برای امتیاز آن ها نام هر روز را به نام روز بعد افزوده روز هشتم را دیباذر (دی به آذر ) و روز پانزدهم را دی به مهر و روز بیست وسوم را دیبادین (دی به دین ) گفته اند.
روز گذشته، دیروز.

معنی کلمه دی در فرهنگ فارسی

در اوستا غالبا صفت اهورمزدا است سه روز از هرماه شمسی بنام او خواند شده .
۱ - روز گذشته دیروز . ۲ - شب گذشته دیشب .
روز گذشته و آنرا دیروز گویند .

معنی کلمه دی در دانشنامه عمومی

دی (زبان برنامه نویسی). زبان برنامه نویسی D، یک زبان شی گرا، امری و چندالگویی سیستمی است که توسط Walter Bright از Digital Mars طراحی و در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. Bright توسط Andrei Alexandrescu در سال ۲۰۰۶ به تلاش توسعه و طراحی پیوست. با اینکه D مهندسی دوباره ای از سی پلاس پلاس است، کاملاً یک زبان جدا محسوب می شود؛ زیرا بسیاری از ویژگی های هسته سی پلاس پلاس را نگه داشته و بسیاری را دور ریخته است. در طراحی زبان دی همچنین از زبان هایی مانند پایتون، روبی، سی شارپ، ایفل و جاوا نیز الهام گرفته شده است. هدف طراحی زبان D ترکیب کارایی و امنیت زبان های کامپایلری، با قدرت زبان های پویای مدرن است. کد یک برنامه در زبان D شبیه به زبان سی پلاس پلاس است، اما کوتاه تر می باشد.
۱. چند الگویی ۱٫۱ امری: زبان D یک زبان امری مشابه C است. توابع، داده ها، دستورها، اعلان ها و عبارات کاملاً مانند زبان C عمل می کنند. از تفاوت های مهم زبان D با زبان C در امری بودن، می توان به حلقه foreach اشاره کرد که امکان حرکت کردن روی یک collection را به ما می دهد. همچنین، زبان D دارای توابع تو در تو است که داخل یکدیگر تعریف می شوند. ۱٫۲ شی گرایی: زبان D بر پایه سلسله مراتب وراثت تکی بنا شده است و از وراثت چندگانه پشتیبانی نمی کند. ۱٫۳ Meta Programming ۱٫۴ تابعی: زبان D از بسیاری ویژگی های برنامه نویسی تابعی پشتیبانی می کند؛ مانند ثابت توابع، اشیای بازگشتی - تغییرناپذیر و همچنین توابع با اولویت بالا ۱٫۵ موازی: مثلاً در یک حلقهٔ for همه دفعات تکرار حلقه همزمان اجرا می شوند.
import std. stdio : writeln; import std. range : iota; import std. parallelism : parallel; void main ( ) { foreach ( i; iota ( 10 ) . parallel ) { // The body of the foreach loop is executed in parallel for each i writeln ( " processing " , i ) ; } } ۱٫۶ همروندی
import std. stdio, std. concurrency; void foo ( ) { bool cont = true; while ( cont ) { receive ( // delegates are used to match the message type ( int msg ) => writeln ( " int received: " , msg ) , ( Tid sender ) { cont = false; sender. send ( - 1 ) ; }, ( Variant v ) => writeln ( " huh?" ) // Variant matches any type ) ; } } void main ( ) { auto tid = spawn ( & foo ) ; // spawn a new thread running foo ( ) foreach ( i; 0 . . 10 ) tid. send ( i ) ; // send some integers tid. send ( 1. 0f ) ; // send a float tid. send ( " hello" ) ; // send a string tid. send ( thisTid ) ; // send a struct ( Tid ) receive ( ( int x ) => writeln ( " Main thread received message: " , x ) ) ; } ۲. مدیریت حافظه: برای این کار هم می توان از توابع new و delete استفاده کرد و هم از malloc و free به همان شکل زبان C به صورت مستقیم؛ ۳. SafeD: به زیر مجموعه ای از زبان D گفته می شود که از نظر مدیریت حافظه قابل اطمینان است. ( هیچ چیز در حافظه نوشته نمی شود مگر اینکه برای آن حافظه فضایی گرفته شده باشد و هیچ چیز نوشته نمی شود اگر آن حافظه بازیابی شده باشد )

معنی کلمه دی در دانشنامه آزاد فارسی

دِی
به معنی دادار و آفریدگار، در آیین زردشتی یکی از صفات اَهورامزدا. همچنین در تقویم زردشتی روزهای هشتم ، پانزدهم و بیست وسوم هر ماه دِی نامیده می شود (← تقویم_اوستایی)؛ اما برای نشان دادن تفاوت این سه روز، هرکدام را با نام روز بعد می آورند: دی به آذر روز؛ دی به مِهر روز؛ دی به دین روز. به این ترتیب ، ماه به چهار بخش می شود که می توان آن را با تقویم سامی مقایسه کرد. در اَوستا، ستایش دادار و ستایش سی روز ماه و سی روزۀ بزرگ و کوچک، دی های سه گانۀ ماه ستوده شده اند.

معنی کلمه دی در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] دی (ماه). دی دهمین ماه از سال خورشیدی (شمسی) است که در تقویم کنونی ایران ۳۰ روز دارد.

معنی کلمه دی در ویکی واژه

دَی
دِی
دی ماه دهمین ماه از سال شمسی. در گویش بهاری به معنی سرزدن، عیادت، از حال کسی جویا شدن. در دنیای کهن ایرانیان، وقتی زمستان آغاز می‌شد، در میان خانواده‌های کم درآمد قحطی و نداری تا آغاز نوروز قابل پیش‌بینی بود، فلذا تکلیف افراد متمکن چون پدر، پدر بزرگ یا بالعکس فرزندان متمکن در قِبال پدران و مادران همچنین سایر اعضای خاندان، این بود که در آغاز زمستان به آنها سر زده جویای حال ایشان شوند تا در ایام سخت زمستان دچار کمبود نشوند؛ این فرهنگ ایرانی را دَی به معنی سربزن نامیده‌اند.
در گویش گنابادی یعنی این ، در این
در گویش بهاری یعنی بگو، تذکر بده، نقل کن، حکایت کن. دِی با دَی تفاوت‌هایی در معنا دارند ولی گمان می‌رود هر دو واژه برای آغاز فصل زمستان تولید شده‌. چون زمستان و شب‌های دراز آن و یلدا آغاز می‌شد، قصه گفتن و نقل اساطیر دوست و دشمن ایرانیان همچون بخت‌النصر و نمرود و دیگران همراه بود،[۱] به دین سبب دِی به معنی بگو خود بخود ابداع گشت.
ممکن است دی با یلدای فارسی و یُلداش آذری قرابت مفهومی داشته باشد.
روز گذشته، دیروز، شب گذشته، دیشب.
(دِیْ): دِی به معنی دادار، آفریدگار و خداوندگار از صفات اهورامزدا در دین زرتشتی می باشد.
↑ نقل برخی قصه‌ها بیش از سه ماه طول می‌کشید

جملاتی از کاربرد کلمه دی

ای تو مقصود پدر در سرّ دین از تو روشن گشته ایمانم یقین